مجیب الله سعادت

مرکز کتاب ومقالات اسلامی

عمر رضی الله عنه

عمر

حضرت عمر رضی الله تعالی عنه

با ستارگان آسمان دین ودعوت

خلاصه زندگی ایشان در چند سطور

1ـ ایشان 30 سال پیش از بعثت حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وسلم متولد شد.

2ـ روزی که ایمان آوردند تعداد مسلمانان 39 نفر بود.

3ـ عمر فاروق رضی الله عنه پدر ام المؤمنین حفصه پدر خانم رسول اکرم صلی الله علیه وسلم می باشد.

4ـ روزی که به خلافت رسیدند 55 سال داشتند.

5ـ مدت خلافت ایشان ده سال وشش ماه وچهار روز بود.

6ـ در زمان خلافت ایشان سرزمین های شام،عراق،مصر،ایران بزرگ،طرابلس وآذربایجان فتح گردید.

7ـ شهرهای بصره وکوفه در دوره خلافت ایشان بنا گردید.

8ـ ایشان اولین کسی است که تاریخ هجری را اساس گذاشت ودیوان را ترتیب در جماعت با مردم نماز تروایح ادا کرد.

9ـ ایشان یکی از 12 نفر مجتهد عصر صحابه هستند.

10ـ پس از رحلت در خانه حضرت عایشه رضی الله عنها در جوار رسول اکرم صلی الله علیه وسلم  وابی بکر صدیق دفن گردید.

11ـ همسرا؛ایشان با زینب دختر مظعون،ام کلثوم دختر حضرت علی بن ابی طالب کرم الله وجه وجمیله دختر ثابت ازدواج کردند.

12ـ فرزندان؛حضرت عمر رضی الله عنه،صاحب 12 فرزند شدند که شش فرزندشان پسر وشش فرزند دیگر دختر بود.

پسران؛عبد الله،عبد الرحمن،زید،عبید الله ،عاصم وعیاض.

دختران؛حفصه ( ام المؤمنین) رقیه،فاطمه،صفیه،  زینب وام ولید.

اسم ولقب:

ایشان،عمر بن خطاب بن نفیل بن عبد العزی می باشد، نسب ایشان با رسول خدا صلی الله علیه وسلم در کعب بن لوئ به هم می رسد.

کنیت: ابو حفص که روز جنگ بدر رسول اکرم صلی الله علیه وسلم ایشان را مسمی کردند.

لقب: فاروق (جدا کننده حق از باطل) این لقب توسط نبی کریم صلی الله علیه وسلم در روز اسلام آوردن سیدنا عمر به ایشان داده شد،زیرا خداوند به وسیله او اسلام را عزیز وقوی ساخت و او حق را از باطل جدا کرد.

ویژه گی ها،ومحیط رشد ونموی عمر رضی الله عنه:

عمر فاروق رضی الله عنه در مرکز دینی عرب،یعنی: مکه معظمه در خانه که به قوت ورشادت معروف بود به دنیا آمد ورشد یافت،در جاهلیت برای رفع مشکلات ونزاع های موجوده میان قبایل عرب در رأس هیأت ها برای میانجیگری انتخاب می شد،از نظر جسمی شخصی بلند بالا،تنومند،نیکو صورت وقوی بود.

مسلمانان از دست ایشان در عهد جاهلیت به خصوص سالهای اوج دعوت مرارت ها دیدند.

چگونه اسلام آورد؟

بنا به اختلاف روایات ایشان در سالروز بعثت سی سال داشت،در سال ششم بعثت ایمان آورد،از بدو مفتخر شدن به اسلام سخت گیری او از سر مسلمنان برداشته وبر سر کفار فرود آمد.

پیش از ایشان 39 نفر از اصحاب اسلام آورده بودند که با اسلام آوردن عمر فاروق رضی الله عنه تعداد مسلمانان به چهل نفر رسید.

رسول اکرم صلی الله علیه وسلم دعا کرد. خداوند هم دعایش را مستجاب نمود،دعای پیامبر این بود:« اللَّهُمَّ أَعِزَّ الْإِسْلَامَ بِأَحَبِّ هَذَیْنِ الرَّجُلَیْنِ إِلَیْکَ بِأَبِی جَهْلٍ أَوْ بِعُمَرَ بْنِ الْخَطَّابِ» "بار خدایا! اسلام را به هر یک از این دو نفری که نزد تو محبوب است عزت بده،ابی جهل یا عمر بن خطاب" که خداوند دعای پیامبرش را پذیرفت ودومی را بر گزید،که: اسلام آوردن عمر نشانه محبوبیت وکرامت او در پیشگاه خداوند است.

مصاحبت با رسول اکرم صلی الله علیه وسلم:

همصحبتی وهمراهی با رسول اکرم صلی الله علیه وسلم چنان در ایشان اثر کرد که از او مؤمن مثالی ومتعهد به پروردگار،مطیع وفرمانبردار پیامبر،مخالف سرسخت دشمنان اسلام ساخت.در تمام غزوات وجنگ ها با رسول خدا صلی الله علیه وسلم حضور داشت،رسول اکرم صلی الله علیه وسلم از او با جملات در بار وگهربار خود تقدیر کرده او را تحسین می نمودند،به این حدیث شریف توجه کنید:« إِنَّ اللَّهَ جَعَلَ الْحَقَّ عَلَى لِسَانِ عُمَرَ وَقَلْبِهِ» " همانا خداوند حق را در زبان عمر جاری ودر قلب او نهاده است ".

سیدنا عمر با تدبیر وشجاع،سیاست مدار ومدبر ومشاوری امین بود وبنا به حکمت الهی در چند مورد  تحریم شراب،عدم قبول فدیه،وموضوع حجاب از آن جمله است،او از سلسله جونان عهد رسالت بود وهمانند سایر اصحاب جلیل القدر رسول اکرم صلی الله علیه وسلم در دامن رسالت به نیکوترین وجه تربیه گردید. سالها همراهی با منجی عالم بشریت از او عمری ساخت که با همه شهامت،شجاعت و ... نتوانست رحلت جانسوزختم الأنبیاء،نبی معصوم ورحمت جهانیان را تحمل کند،او از شدت الم ودرد فقدان رسول اکرم صلی الله علیه وسلم می گفت:" رسول اکرم صلی الله علیه وسلم از دنیا نرفته بلکه دوباره به میان مردم باز می گردد ومی گفت: هر کس بگوید: رسول اکرم از دنیا رفته است گردنش را با شمشیر می زنم".

ایشان همان طور که با مشرکان سخت گیر ودشمن بود با منافقان مزور وریاکار نیز چنان تعاملی داشت،هر گاه می دیدند کسی با حرکت ویا سخن خود قصد اهانت به پیامبر اسلام را دارد می گفت: ای رسول خدا بگذارید گردن این منافق را بزنم...

رسول انسانیت سیدنا عمر رضی الله عنه را در شمار جمع دیگری از اصحابش به بهشت بشارت می دهد،همین او را کافی است که رسول اکرم صلی الله علیه وسلم در حالی که از ایشان راضی بود از دنیا رفتند.

نقش عمر فاروق رضی الله عنه در زمان خلافت ابی بکر صدیق:

عمر رضی الله عنه به عنوان وزیری امین وصادق،همکاری خیر خواه ویاری مددکار برای حضرت ابو بکر صدیق به حساب می رفت.

نقش ایشان هنگام اختلاف اصحاب در سقیفه بنی ساعده مهم وراهگشا بود،اقدام وی را باید الهامی الهی دانست که در آن شرایط سخت دست به بیعت با ابوبکر رضی الله عنه پیش نمود وبه تعقیب ایشان،اولاً انصار وسپس مهاجرین برای انجام مراسم بیعت اقدام کردند.

آنان در آن شرایط خطیر ابوبکر صدیق را مناسب ترین گزینه به خلافت رسول خدا تشخیص دادند وخلیفه کردن رسول خدا ابوبکر صدیق را در نماز سند شاخصه برای تصدی خلافت راشده ایشان دانستند.

عمر رضی الله عنه همان طور که در زمان رسول اکرم صلی الله علیه وسلم سخت گیر وشدید بود در زمان حضرت ابوبکر هم رویه اش چنین بود،البته حلم وبردباری وگذشت وعفو ابی بکر ایجاب می کرد تا در کنارش وزیری سخت گیر باشد،در ساختار دولت اسلامی پس از رسول اکرم صلی الله علیه وسلم حلم،صبر وشکیبایی خلیفه وهیبت وشدت وقوت وزیر او ،باهم در آمیخت وآن ساختار مستحکم را ساخت.

در مسند خلافت:

بعد از در گذشت جانشین رسول خدا صلی الله علیه وسلم بنابر وصیت ایشان،وتأیید شورا واخذ بیعت از کافه مردم،عمر فاروق به عنوان « امیر المؤمنین» زمام خلافت را بدست گرفت،ایشان در شرایطی جانشین رسول خدا گردید که مسلمانان با فارسیان ورومیان در حال جنگ بودند؛شهرها یکی پی دیگری فتح می شد،بلاد مفتوحه نیازمند کار گزاران خدا ترس،امین،صادق وبا درایتی بود که باید،در جای پای خلیفه پا می گذاشتند وسیاست عادلانه که متأثر از تعالیم اسلامی بود را به تبع از امیر المؤمنین پی گرفته وبکار می بستند،عرب  های مسلمان وفاتح در برابر سیل مال ومنال وغنایم قرار گرفتند،این خطر احساس می شد که مبادا مجاهدان فریفته دنیا شوند ومحبت دنیا وشرینی های آن،آنها را از میدان جهاد ورزم به سریر رفاه وآسایش بکشاند،بدین لحاظ حضرت عمر رضی الله عنه بهترین تدبیرها وبرنامه ریزی ها را طرح کرد،ودر دوران خلافت راشده اش بزرگترین خدمات را در تاریخ مسلمانان بنام خود ثبت نمود.

کارهای نیمه تمام جهادی زمان خلیفه اول توسط خلیفه دوم رضی الله عنه در جنگ با فارسیان،رومیان،مصر وشام و... بپایان رسید.

ساختار دولت اسلامی منظم،دیوان ها مرتب،حقوق ومستمری برای اصحاب کارکنان دولت اسلامی وازواج مطهرات واهل بیت تعیین،وبا بهترین وجه واتخاذ سیاست درست خراج بر اراضی مفتوحه وضع وبرای عرصه های مختلف دولت اسلامی قوانین ومقررات ساخته شد،با شهروندان بلاد مفتوحه بر اساس رأفت اسلامی ،عدل وتسامح رفتار می شد،مسیحی،یهودی ودر مجموع پیروان کتابهای آسمانی آزادانه حق داشتند مراسم عبادی خود را بجای آورند،ایشان در طول زمان خلافت راشده اش کارهای انجام داده که تاریخ نظیر آن را کمتر سراغ دارد!

جا دارد به پر توهای تجلی بخش  یکی از اهداف اساسی اسلام که اعطای حریت وآزادی برای مردم بود ودر زمان حکومت حضرت عمر رضی الله عنه با آن همه اقتدار جلوه خاص یافت اشاره کنم،آزادی بیان،نقد وانتقاد واز همه مهمتر نقد حکام کاملاً رسمی وقانونی بود،هر کس می توانست خلیفه را نقد کند،ما در تاریخ داریم که زنها خلیفه را نقد کردند،داستان آن زنی که به خلیفه در باب مهر دختران در داخل مسجد اعتراض کرد را هرگز تاریخ به عنوان یکی از ده ها سند حضور زن در اجتماع وسند آزادی نقد فراموش نمی کند،من در عجبم از کسانی که امروزه بر منبری که روزگاری سیدنا عمر از بالای همان منبر توسط یک خانم مورد انتقاد واقع شد،حضور زن را در مسجد غیر شرعی می دانند. وآن روز که خلیفه بر منبر خطبه می خواند،یکی از اصحاب فریاد می کشد ای عمر ! گفته هایت را نمی شنویم ونمی پذیریم،گفت: چرا ؟ گفتند: چون تو باید توضیح دهی که این پیراهن بلند را از کجا آورده ای؟ ایشان خم بر آبرو نیاورد ومخالف خود را منکوب نکرد،بلکه به فرزندش عبد الله گفت: بلند شود وتوضیح دهد بعد از اینکه عبد الله بلند شد وتوضیح داد قناعت اصحاب حاصل گردید وبعد گفتند: حالا بگو که می شنویم وفرمان می بریم.

لازم است گوشه از عدالت حضرت عمر فاروق رضی الله عنه را ذکر کنم،آورده اند آنگاه که نیروهای لشکر توحید قدس را در محاصره داشت،متولیان شهر قدس که مسیحی بودند پیشنهاد صلح وتسلیم شهر بدون جنگ را نمودند،از طرف مسلمانان این پیشنهاد پذیرفته شد،جریان به مدینه منوره( دارالخلافه) گزارش گردید،امیر المؤمنین عمر رضی الله عنه با اصحاب رسول خدا در رابطه با فتح بیت المقدس مشوره کرد،سیدنا علی بن ابی طالب رضی الله عنه به سیدنا عمر مشوره داد که چون قدس شهر بسیار مهمی است خود شما شخصاً برای تسلیم گرفتن شهر عازم شوید،این پیشنهاد مورد پذیرش خلیفه قرار گرفت،خلیفه عادل،سیدنا علی بن اب طالب رضی الله عنه را به جای خویش در مدینه قرار داد وخود به سوی شام حرکت کرد،خلیفه که شرق تا غرب را کنترل می کند بدون گارد تشریفات ولشکر وسلاح فقط با غلام خود حرکت کرد،در میان راه به غلامش گفت: باید در راه هم عدالت رعایت شود،وسیله سواری شان شتری بود،با تناوب بر شتر سوار می شدند ویک نوبت هم شتر را خالی همراهی می کردند،از نهایت تشدد در عدل چون ساعت در آن زمان نبود،خلیفه بر شتر سوار می شد وسوره «یس» را می خواند،وبعد غلام پائین می شد وبه اندازه قرائت یک سوره «یس» شتر را خالی همراهی می کردند،تا این که به سرزمین سوریه رسیدند،در مناطق خوش آب وهوای سوریه لشکریان توحید را دیدند که در سایه سار باغ ها وروی چمن ها اردو زده اند،این وضعیت را که دیدند،فوراً هدایت داند که نیروها باید از این منطقه خوش آب وهوا بیرون شود،استدلال شان این بود که نیروی نظامی لشکر توحید باید در سخت ترین شرایط ومناطق سخت ودشوار اردو زند،  وآن نیرو می بایست خود را با نا ملایمات وطاقت فرسا ترین وضعیت وفق دهد.

ارکان حرب نیروی موحد به استقبال امیر المؤمنین،عالی ترین رهبر جهان اسلام شتافت،اتفاقاً غلام بر شتر سوار بود،وسیدنا عمر پاهایش با گل وخاک آلوده شده بود،مجموعه ارکان حرب ( عمر وبن العاص،شرحبیل بن حسنه،خالد بن الولید،یزید بن ابی سفیان وابو عبیده بن الجراح) این بی تکلفی خلیفه وبا پای به داخل گل ولای آمدن را برای خود کسر شأن دانستند،ولی جرأت نکردند بگویند،برای سیدنا ابو عبیده بن الجراح ( امین این امت) گفتند،تو برای خلیفه بگو که چون می خواهد به نزد بزرگان مسیحیت برای فتح قدس برود اینگونه رفتن مناسب شأن خلیفه اسلام نیست. ابو عبیده رضی الله عنه برای امیر المؤمنین جریان را گفت:عمر  رضی الله عنه فرمود: « نحن قوم أعزنا الله بالإسلام ولو ابتغینا العزة فی غیرها أذلنا الله » "خداوند ما را به اسلام عزت داده است اگر عزت را در جای دیگر جستجو کنیم،خداوند ما را خوار می گرداند".

خلیفه راشده با همان وضعیت وارد قدس شد وقدس را تسلیم گرفت او پرچم اسلام را در قدس برافراشت ما فرویش انداختیم! او قدس را فتح کرد ما بابی توجهی به دشمنش دادیم،خدا یا می دانم که هیچ عذری موجه نیست! پس ما را توفیق عنایت کن.

ویژگی ها:

1ـ در دفاع از عقیده:

عمر فاروق رضی الله تعالی عنه قبل از اسلام آوردن با مسلمانان دشمنی داشت،او می گفت: اینان از کیش آبا و اجداد خود روی گردانیده اند،پس از ایمان آوردن یکی از عساکر لشکر بزرگ توحید بود،او در دفاع از عقیده ودینش هرگز حاضر به مصالحه نشد،قبل از او مسلمانان در خفا مراسم های عبادی شان را بجای می آوردند،چون سیدنا عمر ایمان آورد مسلمانان از اختفا بدر آمدند،ایشان در داخل حرم کعبه با صدای بلند فریاد می زد: من از دین گذشته به اسلام گرویدم.

2ـ التزام در برابر حق:

در اجرای حق،هیچ گاه ملاحظه خانواده،دوست،و ... را نمی نمود،در قضیه اسرای بدر،ایشان شدید بر خورد می کردند،گفتند: اینان زعمای قریش اند بیایید گردن اینها را بزنیم،واین شدت را سزای کسانی می دانست که با خدا ورسول او  ستیز می کردند.

در روز صلح حدیبیه هر گز نمی توانست شروطی که کفار وضع کرده وعلی الظاهر به ضرر مسلمانان بود را با رضایت بپذیرد،پیش رسول خدا آمد وگفت: یارسول الله آیا ما بر حق وآنان بر باطل نیستند،رسول خدا فرمودند « چرا» تا حدی پیش رفت که آخر رسول خدا برایش فرمودند:« ای پسر خطاب! من رسول خدایم وهرگز خداوند من را ضایع نمی کند» سپس حضرت عمر رضی الله تعالی عنه قانع شد.

3ـ فرمان برداری از رهبری:

باهمه آن سخت گیری وشدت که ایشان در برابر حق از خودنشان می داد،اما اگر حق را در جانب دیگری می یافت فوراً تسلیم می شد وآن را می پذیرفت،در قضیه صلح حدیبیه با همه شدت ومخالفت همین که دید پیامبر شان راضی است در جا تسلیم شد،ودر جریان جنگ با مرتدین سیدنا عمر مخالفت کرد،که مبادا با برادران مسلمان جنگ شود اما موقف حضرت ابوبکر او را به خضوع واطاعت واداشت وچون دریافتند که حق به جانب خلیفه رسول خداست ایشان اولین کسی بود که لبیک گفت واطاعت کرد.

4ـ ترحم به ملت:

حضرت عمر رضی الله تعالی عنه با آن همه شدتی که داشت ولی به ضعفا، فقراء ومردم چنان ترحم ومهربانی داشت که کمتر در تاریخ دیده ایم،پس از اینکه مردم احساس کردند که عمر رضی الله عنه خلیفه گردیده،ایشان به منبر رفته چنین خطبه ایراد کردند:«ای مردم! سخت گیری وشدتی که من داشتم چند برابر شده است،زیرا سخت گیری های من نسبت به ستمگران وکسانی است که بر مسلمانی می تازد وتجاوز می کند،بر عکس من در برابر افراد دیندار وکسانی که بر خط خود استوار اند کاملاً نرم ومهربانم،من به هیچ کس اجازه نخواهم داد به کسی ستم کند اگر کسی را به چنین جرمی بگیرم،او را بر زمین خوابانیده وپای خود را چنان بر صورتش فشار می دهم تا در برابر حق تسلیم شود،اما در برابر اهل گذشت وبخشش ونیکان گونه صورتم همچون خاک زیر پای شان خواهد بود».

این است ترحم،عطوفت،مرحمت وگذشت حاکم مشفق وناصح امت او بر این اساس شب پاسبانی می داد،در حالی که مردم خواب بودند او شب ها گشت می زد تا حال رعیت را دریابد ،ایشان خود را مدیون مردم می دانست اما چماق داران جهل،تزویر وزور،مردم را نوکر خود می شمرند،داستان همان زن را حتماً شنیدید،که از فرط گرسنگی فرزندانش ریگ ها در دیگ گذاشته بود وبرای فرزندان خود می جوشانید وآنها را مصروف می کرد،تااینکه قرار شوند وبخوابند،عمر رضی الله عنه چون این وضع را دید،رفت وبر دوش خود آرد وروغن آورد وبا دست خود غذا تهیه کرد وبه پسر ها غذا داد تا سیر شدند او امت را غذا می داد تا سیر شوند مدعیان حکومت عمری غذا را از ملت می گیرند تا ملت بمیرد،فرق از کجاست تا به کجا !

در سال 18 هجری قمری که به ( قحطی مشهور شد) حضرت عمر رضی الله عنه سوگند یاد کرد که هرگز گوشت نخواهد خورد تا شکم اطفال مسلمانان سیر نشود معمولاً شتر،گاو وگوسفند در مسجد ذبح،وبرای فقرا توزیع می شد، روزی طباخ قسمتی از جگر،گرده ودل حیوان مذبوحه را بریان وبرای امیر المؤمنین تقدیم کرد،ایشان گفتند: « این غذا از آن کیست»؟ طباخ گفت: از شماست ای أمیر المؤمنین! فرمود: « بدبخت! مادر به داغت بنشیند - این غذاها را بردار وبرای فقرای مسلمانان توزیع کن وبرای من همان نان خشک وروغن زیتون ونمک را بیاور» حضرت عمر تمام کاروانهای امدادی غذایی را که از شهر ها می آمد بدون این که  چیزی از آنها بخورد میان فقرای مسلمانان تقسیم می کرد وغذای خودش همان نمک،روغن زیتون ونان جو بود،ایشان درد امت را با تمام وجود خود لمس می کرد،در خطبه فرمود:« چگونه می توان حال رعیت را در یابم،اگر دردهایی که به آنها می رسد را شخصاً لمس نکنم»

ایشان در رابطه با حفظ،ونحوه مصرف بیت المال نهایت دقت ودغدغه داشت،مردم را صاحب بیت المال می دانستند،ایشان در جای می فرمود: « هیچ کسی از دیگری در این مال مستحق تر نیست،مال از آن امت،ومن هم فردی از امت می باشم» اهمیت موضوع از اینجا مشخص می شود که با درایت وحکمت است که کشتی عدالت اجتماعی که سکان آن در دست سیاستمدار،مدبر ومدیر بزرگ مسلمانان است از میان امواج وطوفان ها سالم گذرنمود.

5ـ درایت وخبرگی،عامل مهم در اداره دولت:

حضرت عمر رضی الله عنه کار گزاران خود را شدیداً زیر نظر داشت،در انتخاب والیان مناطق ملاک های مهمی را مورد دقت قرار داده  وگزینش سختی می نمود،جدای از زهد،تقوی وخا ترسی،توان متولی در انجام مسؤلیت را هم از شرایط اساسی یک کار گزار می دانست،او اشخاصی را تعیین می کرد تا سیاست عدالت اجتماعی منبعث از اسلام را که او در صدر برنامه کارش قرار داده بود اجرا کنند،بنا به گفته دکترمحمد عماره ( عدالت اجتماعی عصر حضرت عمر رضی الله عنه عدالت محض یک صحابی رسول اکرم صلی الله علیه وسلم  نیست،بلکه عدالت خلیفه اسلام،زعیم دولت اسلامی وامیر المؤمنین است واین عدل یک موقف فردی ناشی از فکر شخصی،خصوصی و ویژه نیست،بلکه برای این عدل بستر سازی های لازم انجام شده بود وعدل دولت،قانون وجامعه بود واین عدل تجربه امتی بود که بزرکترین امپراطوری اسلامی را ساخته است).

ایشان پس از انتصاب والی ( استاندار) می فرمود: «من شما را حاکم ستمگر نمی فرستم،بلکه شما را ائمه وقدوه می فرستم،مبادا مسلمانان را تنبیه وخوار کنید! ومبادا آنان را بیش از حد در جبهه نگهدارید ومرخصی ندهید که به خانه های خویش برگردند!».

سخنان ماندگار:

·        « در کارهایت با کسانی مشوره نما که از خدا می ترسنند».

·        «بسا نگاه ها شهوت بار است  وهر نگاه شهوت آلود، حزن وانده مزمن در پی دارد»

·   « من در رابطه با بیت المال خود را همانند متولی یتیم می دانم،که اگر نیاز نداشتم به مالش دست نمی زنم واگر نیاز مبرم پیدا کردم با رعایت تقوی مصرف می کنم».

·        « های مردمان! جایگاه خود را خوب بسازید،وبه اصلاح امورتان بپردازید! واز پروردگارتان بترسید».

در پایان می خواهم،وضعیت بغرنج وذلت باری را که دنیای اسلام در مقابل اشغال گران یهودی با آن روبرو بوده وفعلاً به برکت انتفاضه اقصی شریف که منشأ تقوی وخدا ترسی دارد آنان را از این حالت نجات داده وبه سوی پیروزی بر اختاپوس ضد بشری ونژاد پرست اسرایل به پیش می برد وبه سفارش حضرت عمر رضی الله عنه متوجه تان سازم که به سعد ابن ابی وقاس نوشت:

گناه لشگریان خطرناک تر از تعرض دشمن:

پس از حمد وثنا،من تو ونیروهای همراهت را در همه حال به تقوای الهی سفارش می کنم،زیرا تقوای الهی بر ترین آمادگی بر دشمن است،وبه تو وهمراهانت دستور می دهم که پرهیز تان از گناه ومعاصی بیشتر از احتیاط از دشمنان باشد،چرا که خطر ناشی از گناه لشکریان برای شان مهلک تر از دشمن شان است،وهمواره فلسفه پیروزی مسلمانان،نافرمانبرداری دشمنان شان از خداونداست،اگر چنین نباشدما که نمی توانیم در تجهیزات با آنان برابری کنیم،نه تعداد ما با آن ها برابرست ونه تجهیزات ما! اگر در گناه هم با آن ها برابر شویم آنان با استفاده از امکانات خود بر ما غلبه خواهند کرد،اگر ما با تقوا وفضل بر آنان چیره نشویم قدرت ما کارساز نخواهد بود!

هان بدانید! محافظین الهی( فرشتگان) شما را کنترل می کنند،پس از آنان حیا کنید،ودر حالی که در راه خدا بسر می برید نا فرمانبرداری خدای را نکنید! مبادا به این فکر باشید که دشمن از ما شرورتر وجنایتکار ترست پس اگر ما گناه هم بکنیم بر آنها مسلط می شویم،بسا اقوامی بودند که شرورتر از آنها بر آنان مسلط شده است همانندی که بر بنی اسرایل( به واسطه شرارت های شان) کفار مجوس حاکم شد...

همان طور که برای شما توفیق نصرت وپیروزی را از خدای تعالی می خواهم برای خود هم می خواهم که من را بر نفسم یاری کند،این است خواسته من از خداوند که برای من وشما عنایت نماید»!

من هم از خداوند می خواهم که لباس تقوا،زبان تقوا وسلاح تقوا را نصب امت مسلمان گرداند،که این رمز پیروزی بر دشمن وبه خصوص بر زژیم غاصب اسرایلاست؛آن چیزی که حکام اکثر کشورهای اسلامی چندان بهره از آن نبرده وهر آن از فشار غاصب یهود به دامن غرب می افتند!امت اسلام باید عرصه را بر حکام خود تنگ کند تا آنان قبل از اینکه با یهودیان وارد کارزار می شوند،که باید بشوند،با نفسهای خود وارد معرکه شوند وبه تسویه درونی بپردازند که اگر موفق شدند بر یهودیان هم غلبه خواهند کرد.

های زعمای مسلمانان! بدانید با همان سلاحی که اسلاف تان قیصر وکسری را شکست داد شما هم دشمن را شکست خواهید داد!

به امید بهره گیری هر چه بیشتر از رهنمون های بزرگان دین ودر همه عرصه ها.

پس هر گز سلاح تقوی وطاعت را فراموش نکنید!


 

نویسنده: مجیب الله سعادت

 



نوشته شده توسط
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

مجیب الله سعادت

مرکز کتاب ومقالات اسلامی

عمر

حضرت عمر رضی الله تعالی عنه

با ستارگان آسمان دین ودعوت

خلاصه زندگی ایشان در چند سطور

1ـ ایشان 30 سال پیش از بعثت حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وسلم متولد شد.

2ـ روزی که ایمان آوردند تعداد مسلمانان 39 نفر بود.

3ـ عمر فاروق رضی الله عنه پدر ام المؤمنین حفصه پدر خانم رسول اکرم صلی الله علیه وسلم می باشد.

4ـ روزی که به خلافت رسیدند 55 سال داشتند.

5ـ مدت خلافت ایشان ده سال وشش ماه وچهار روز بود.

6ـ در زمان خلافت ایشان سرزمین های شام،عراق،مصر،ایران بزرگ،طرابلس وآذربایجان فتح گردید.

7ـ شهرهای بصره وکوفه در دوره خلافت ایشان بنا گردید.

8ـ ایشان اولین کسی است که تاریخ هجری را اساس گذاشت ودیوان را ترتیب در جماعت با مردم نماز تروایح ادا کرد.

9ـ ایشان یکی از 12 نفر مجتهد عصر صحابه هستند.

10ـ پس از رحلت در خانه حضرت عایشه رضی الله عنها در جوار رسول اکرم صلی الله علیه وسلم  وابی بکر صدیق دفن گردید.

11ـ همسرا؛ایشان با زینب دختر مظعون،ام کلثوم دختر حضرت علی بن ابی طالب کرم الله وجه وجمیله دختر ثابت ازدواج کردند.

12ـ فرزندان؛حضرت عمر رضی الله عنه،صاحب 12 فرزند شدند که شش فرزندشان پسر وشش فرزند دیگر دختر بود.

پسران؛عبد الله،عبد الرحمن،زید،عبید الله ،عاصم وعیاض.

دختران؛حفصه ( ام المؤمنین) رقیه،فاطمه،صفیه،  زینب وام ولید.

اسم ولقب:

ایشان،عمر بن خطاب بن نفیل بن عبد العزی می باشد، نسب ایشان با رسول خدا صلی الله علیه وسلم در کعب بن لوئ به هم می رسد.

کنیت: ابو حفص که روز جنگ بدر رسول اکرم صلی الله علیه وسلم ایشان را مسمی کردند.

لقب: فاروق (جدا کننده حق از باطل) این لقب توسط نبی کریم صلی الله علیه وسلم در روز اسلام آوردن سیدنا عمر به ایشان داده شد،زیرا خداوند به وسیله او اسلام را عزیز وقوی ساخت و او حق را از باطل جدا کرد.

ویژه گی ها،ومحیط رشد ونموی عمر رضی الله عنه:

عمر فاروق رضی الله عنه در مرکز دینی عرب،یعنی: مکه معظمه در خانه که به قوت ورشادت معروف بود به دنیا آمد ورشد یافت،در جاهلیت برای رفع مشکلات ونزاع های موجوده میان قبایل عرب در رأس هیأت ها برای میانجیگری انتخاب می شد،از نظر جسمی شخصی بلند بالا،تنومند،نیکو صورت وقوی بود.

مسلمانان از دست ایشان در عهد جاهلیت به خصوص سالهای اوج دعوت مرارت ها دیدند.

چگونه اسلام آورد؟

بنا به اختلاف روایات ایشان در سالروز بعثت سی سال داشت،در سال ششم بعثت ایمان آورد،از بدو مفتخر شدن به اسلام سخت گیری او از سر مسلمنان برداشته وبر سر کفار فرود آمد.

پیش از ایشان 39 نفر از اصحاب اسلام آورده بودند که با اسلام آوردن عمر فاروق رضی الله عنه تعداد مسلمانان به چهل نفر رسید.

رسول اکرم صلی الله علیه وسلم دعا کرد. خداوند هم دعایش را مستجاب نمود،دعای پیامبر این بود:« اللَّهُمَّ أَعِزَّ الْإِسْلَامَ بِأَحَبِّ هَذَیْنِ الرَّجُلَیْنِ إِلَیْکَ بِأَبِی جَهْلٍ أَوْ بِعُمَرَ بْنِ الْخَطَّابِ» "بار خدایا! اسلام را به هر یک از این دو نفری که نزد تو محبوب است عزت بده،ابی جهل یا عمر بن خطاب" که خداوند دعای پیامبرش را پذیرفت ودومی را بر گزید،که: اسلام آوردن عمر نشانه محبوبیت وکرامت او در پیشگاه خداوند است.

مصاحبت با رسول اکرم صلی الله علیه وسلم:

همصحبتی وهمراهی با رسول اکرم صلی الله علیه وسلم چنان در ایشان اثر کرد که از او مؤمن مثالی ومتعهد به پروردگار،مطیع وفرمانبردار پیامبر،مخالف سرسخت دشمنان اسلام ساخت.در تمام غزوات وجنگ ها با رسول خدا صلی الله علیه وسلم حضور داشت،رسول اکرم صلی الله علیه وسلم از او با جملات در بار وگهربار خود تقدیر کرده او را تحسین می نمودند،به این حدیث شریف توجه کنید:« إِنَّ اللَّهَ جَعَلَ الْحَقَّ عَلَى لِسَانِ عُمَرَ وَقَلْبِهِ» " همانا خداوند حق را در زبان عمر جاری ودر قلب او نهاده است ".

سیدنا عمر با تدبیر وشجاع،سیاست مدار ومدبر ومشاوری امین بود وبنا به حکمت الهی در چند مورد  تحریم شراب،عدم قبول فدیه،وموضوع حجاب از آن جمله است،او از سلسله جونان عهد رسالت بود وهمانند سایر اصحاب جلیل القدر رسول اکرم صلی الله علیه وسلم در دامن رسالت به نیکوترین وجه تربیه گردید. سالها همراهی با منجی عالم بشریت از او عمری ساخت که با همه شهامت،شجاعت و ... نتوانست رحلت جانسوزختم الأنبیاء،نبی معصوم ورحمت جهانیان را تحمل کند،او از شدت الم ودرد فقدان رسول اکرم صلی الله علیه وسلم می گفت:" رسول اکرم صلی الله علیه وسلم از دنیا نرفته بلکه دوباره به میان مردم باز می گردد ومی گفت: هر کس بگوید: رسول اکرم از دنیا رفته است گردنش را با شمشیر می زنم".

ایشان همان طور که با مشرکان سخت گیر ودشمن بود با منافقان مزور وریاکار نیز چنان تعاملی داشت،هر گاه می دیدند کسی با حرکت ویا سخن خود قصد اهانت به پیامبر اسلام را دارد می گفت: ای رسول خدا بگذارید گردن این منافق را بزنم...

رسول انسانیت سیدنا عمر رضی الله عنه را در شمار جمع دیگری از اصحابش به بهشت بشارت می دهد،همین او را کافی است که رسول اکرم صلی الله علیه وسلم در حالی که از ایشان راضی بود از دنیا رفتند.

نقش عمر فاروق رضی الله عنه در زمان خلافت ابی بکر صدیق:

عمر رضی الله عنه به عنوان وزیری امین وصادق،همکاری خیر خواه ویاری مددکار برای حضرت ابو بکر صدیق به حساب می رفت.

نقش ایشان هنگام اختلاف اصحاب در سقیفه بنی ساعده مهم وراهگشا بود،اقدام وی را باید الهامی الهی دانست که در آن شرایط سخت دست به بیعت با ابوبکر رضی الله عنه پیش نمود وبه تعقیب ایشان،اولاً انصار وسپس مهاجرین برای انجام مراسم بیعت اقدام کردند.

آنان در آن شرایط خطیر ابوبکر صدیق را مناسب ترین گزینه به خلافت رسول خدا تشخیص دادند وخلیفه کردن رسول خدا ابوبکر صدیق را در نماز سند شاخصه برای تصدی خلافت راشده ایشان دانستند.

عمر رضی الله عنه همان طور که در زمان رسول اکرم صلی الله علیه وسلم سخت گیر وشدید بود در زمان حضرت ابوبکر هم رویه اش چنین بود،البته حلم وبردباری وگذشت وعفو ابی بکر ایجاب می کرد تا در کنارش وزیری سخت گیر باشد،در ساختار دولت اسلامی پس از رسول اکرم صلی الله علیه وسلم حلم،صبر وشکیبایی خلیفه وهیبت وشدت وقوت وزیر او ،باهم در آمیخت وآن ساختار مستحکم را ساخت.

در مسند خلافت:

بعد از در گذشت جانشین رسول خدا صلی الله علیه وسلم بنابر وصیت ایشان،وتأیید شورا واخذ بیعت از کافه مردم،عمر فاروق به عنوان « امیر المؤمنین» زمام خلافت را بدست گرفت،ایشان در شرایطی جانشین رسول خدا گردید که مسلمانان با فارسیان ورومیان در حال جنگ بودند؛شهرها یکی پی دیگری فتح می شد،بلاد مفتوحه نیازمند کار گزاران خدا ترس،امین،صادق وبا درایتی بود که باید،در جای پای خلیفه پا می گذاشتند وسیاست عادلانه که متأثر از تعالیم اسلامی بود را به تبع از امیر المؤمنین پی گرفته وبکار می بستند،عرب  های مسلمان وفاتح در برابر سیل مال ومنال وغنایم قرار گرفتند،این خطر احساس می شد که مبادا مجاهدان فریفته دنیا شوند ومحبت دنیا وشرینی های آن،آنها را از میدان جهاد ورزم به سریر رفاه وآسایش بکشاند،بدین لحاظ حضرت عمر رضی الله عنه بهترین تدبیرها وبرنامه ریزی ها را طرح کرد،ودر دوران خلافت راشده اش بزرگترین خدمات را در تاریخ مسلمانان بنام خود ثبت نمود.

کارهای نیمه تمام جهادی زمان خلیفه اول توسط خلیفه دوم رضی الله عنه در جنگ با فارسیان،رومیان،مصر وشام و... بپایان رسید.

ساختار دولت اسلامی منظم،دیوان ها مرتب،حقوق ومستمری برای اصحاب کارکنان دولت اسلامی وازواج مطهرات واهل بیت تعیین،وبا بهترین وجه واتخاذ سیاست درست خراج بر اراضی مفتوحه وضع وبرای عرصه های مختلف دولت اسلامی قوانین ومقررات ساخته شد،با شهروندان بلاد مفتوحه بر اساس رأفت اسلامی ،عدل وتسامح رفتار می شد،مسیحی،یهودی ودر مجموع پیروان کتابهای آسمانی آزادانه حق داشتند مراسم عبادی خود را بجای آورند،ایشان در طول زمان خلافت راشده اش کارهای انجام داده که تاریخ نظیر آن را کمتر سراغ دارد!

جا دارد به پر توهای تجلی بخش  یکی از اهداف اساسی اسلام که اعطای حریت وآزادی برای مردم بود ودر زمان حکومت حضرت عمر رضی الله عنه با آن همه اقتدار جلوه خاص یافت اشاره کنم،آزادی بیان،نقد وانتقاد واز همه مهمتر نقد حکام کاملاً رسمی وقانونی بود،هر کس می توانست خلیفه را نقد کند،ما در تاریخ داریم که زنها خلیفه را نقد کردند،داستان آن زنی که به خلیفه در باب مهر دختران در داخل مسجد اعتراض کرد را هرگز تاریخ به عنوان یکی از ده ها سند حضور زن در اجتماع وسند آزادی نقد فراموش نمی کند،من در عجبم از کسانی که امروزه بر منبری که روزگاری سیدنا عمر از بالای همان منبر توسط یک خانم مورد انتقاد واقع شد،حضور زن را در مسجد غیر شرعی می دانند. وآن روز که خلیفه بر منبر خطبه می خواند،یکی از اصحاب فریاد می کشد ای عمر ! گفته هایت را نمی شنویم ونمی پذیریم،گفت: چرا ؟ گفتند: چون تو باید توضیح دهی که این پیراهن بلند را از کجا آورده ای؟ ایشان خم بر آبرو نیاورد ومخالف خود را منکوب نکرد،بلکه به فرزندش عبد الله گفت: بلند شود وتوضیح دهد بعد از اینکه عبد الله بلند شد وتوضیح داد قناعت اصحاب حاصل گردید وبعد گفتند: حالا بگو که می شنویم وفرمان می بریم.

لازم است گوشه از عدالت حضرت عمر فاروق رضی الله عنه را ذکر کنم،آورده اند آنگاه که نیروهای لشکر توحید قدس را در محاصره داشت،متولیان شهر قدس که مسیحی بودند پیشنهاد صلح وتسلیم شهر بدون جنگ را نمودند،از طرف مسلمانان این پیشنهاد پذیرفته شد،جریان به مدینه منوره( دارالخلافه) گزارش گردید،امیر المؤمنین عمر رضی الله عنه با اصحاب رسول خدا در رابطه با فتح بیت المقدس مشوره کرد،سیدنا علی بن ابی طالب رضی الله عنه به سیدنا عمر مشوره داد که چون قدس شهر بسیار مهمی است خود شما شخصاً برای تسلیم گرفتن شهر عازم شوید،این پیشنهاد مورد پذیرش خلیفه قرار گرفت،خلیفه عادل،سیدنا علی بن اب طالب رضی الله عنه را به جای خویش در مدینه قرار داد وخود به سوی شام حرکت کرد،خلیفه که شرق تا غرب را کنترل می کند بدون گارد تشریفات ولشکر وسلاح فقط با غلام خود حرکت کرد،در میان راه به غلامش گفت: باید در راه هم عدالت رعایت شود،وسیله سواری شان شتری بود،با تناوب بر شتر سوار می شدند ویک نوبت هم شتر را خالی همراهی می کردند،از نهایت تشدد در عدل چون ساعت در آن زمان نبود،خلیفه بر شتر سوار می شد وسوره «یس» را می خواند،وبعد غلام پائین می شد وبه اندازه قرائت یک سوره «یس» شتر را خالی همراهی می کردند،تا این که به سرزمین سوریه رسیدند،در مناطق خوش آب وهوای سوریه لشکریان توحید را دیدند که در سایه سار باغ ها وروی چمن ها اردو زده اند،این وضعیت را که دیدند،فوراً هدایت داند که نیروها باید از این منطقه خوش آب وهوا بیرون شود،استدلال شان این بود که نیروی نظامی لشکر توحید باید در سخت ترین شرایط ومناطق سخت ودشوار اردو زند،  وآن نیرو می بایست خود را با نا ملایمات وطاقت فرسا ترین وضعیت وفق دهد.

ارکان حرب نیروی موحد به استقبال امیر المؤمنین،عالی ترین رهبر جهان اسلام شتافت،اتفاقاً غلام بر شتر سوار بود،وسیدنا عمر پاهایش با گل وخاک آلوده شده بود،مجموعه ارکان حرب ( عمر وبن العاص،شرحبیل بن حسنه،خالد بن الولید،یزید بن ابی سفیان وابو عبیده بن الجراح) این بی تکلفی خلیفه وبا پای به داخل گل ولای آمدن را برای خود کسر شأن دانستند،ولی جرأت نکردند بگویند،برای سیدنا ابو عبیده بن الجراح ( امین این امت) گفتند،تو برای خلیفه بگو که چون می خواهد به نزد بزرگان مسیحیت برای فتح قدس برود اینگونه رفتن مناسب شأن خلیفه اسلام نیست. ابو عبیده رضی الله عنه برای امیر المؤمنین جریان را گفت:عمر  رضی الله عنه فرمود: « نحن قوم أعزنا الله بالإسلام ولو ابتغینا العزة فی غیرها أذلنا الله » "خداوند ما را به اسلام عزت داده است اگر عزت را در جای دیگر جستجو کنیم،خداوند ما را خوار می گرداند".

خلیفه راشده با همان وضعیت وارد قدس شد وقدس را تسلیم گرفت او پرچم اسلام را در قدس برافراشت ما فرویش انداختیم! او قدس را فتح کرد ما بابی توجهی به دشمنش دادیم،خدا یا می دانم که هیچ عذری موجه نیست! پس ما را توفیق عنایت کن.

ویژگی ها:

1ـ در دفاع از عقیده:

عمر فاروق رضی الله تعالی عنه قبل از اسلام آوردن با مسلمانان دشمنی داشت،او می گفت: اینان از کیش آبا و اجداد خود روی گردانیده اند،پس از ایمان آوردن یکی از عساکر لشکر بزرگ توحید بود،او در دفاع از عقیده ودینش هرگز حاضر به مصالحه نشد،قبل از او مسلمانان در خفا مراسم های عبادی شان را بجای می آوردند،چون سیدنا عمر ایمان آورد مسلمانان از اختفا بدر آمدند،ایشان در داخل حرم کعبه با صدای بلند فریاد می زد: من از دین گذشته به اسلام گرویدم.

2ـ التزام در برابر حق:

در اجرای حق،هیچ گاه ملاحظه خانواده،دوست،و ... را نمی نمود،در قضیه اسرای بدر،ایشان شدید بر خورد می کردند،گفتند: اینان زعمای قریش اند بیایید گردن اینها را بزنیم،واین شدت را سزای کسانی می دانست که با خدا ورسول او  ستیز می کردند.

در روز صلح حدیبیه هر گز نمی توانست شروطی که کفار وضع کرده وعلی الظاهر به ضرر مسلمانان بود را با رضایت بپذیرد،پیش رسول خدا آمد وگفت: یارسول الله آیا ما بر حق وآنان بر باطل نیستند،رسول خدا فرمودند « چرا» تا حدی پیش رفت که آخر رسول خدا برایش فرمودند:« ای پسر خطاب! من رسول خدایم وهرگز خداوند من را ضایع نمی کند» سپس حضرت عمر رضی الله تعالی عنه قانع شد.

3ـ فرمان برداری از رهبری:

باهمه آن سخت گیری وشدت که ایشان در برابر حق از خودنشان می داد،اما اگر حق را در جانب دیگری می یافت فوراً تسلیم می شد وآن را می پذیرفت،در قضیه صلح حدیبیه با همه شدت ومخالفت همین که دید پیامبر شان راضی است در جا تسلیم شد،ودر جریان جنگ با مرتدین سیدنا عمر مخالفت کرد،که مبادا با برادران مسلمان جنگ شود اما موقف حضرت ابوبکر او را به خضوع واطاعت واداشت وچون دریافتند که حق به جانب خلیفه رسول خداست ایشان اولین کسی بود که لبیک گفت واطاعت کرد.

4ـ ترحم به ملت:

حضرت عمر رضی الله تعالی عنه با آن همه شدتی که داشت ولی به ضعفا، فقراء ومردم چنان ترحم ومهربانی داشت که کمتر در تاریخ دیده ایم،پس از اینکه مردم احساس کردند که عمر رضی الله عنه خلیفه گردیده،ایشان به منبر رفته چنین خطبه ایراد کردند:«ای مردم! سخت گیری وشدتی که من داشتم چند برابر شده است،زیرا سخت گیری های من نسبت به ستمگران وکسانی است که بر مسلمانی می تازد وتجاوز می کند،بر عکس من در برابر افراد دیندار وکسانی که بر خط خود استوار اند کاملاً نرم ومهربانم،من به هیچ کس اجازه نخواهم داد به کسی ستم کند اگر کسی را به چنین جرمی بگیرم،او را بر زمین خوابانیده وپای خود را چنان بر صورتش فشار می دهم تا در برابر حق تسلیم شود،اما در برابر اهل گذشت وبخشش ونیکان گونه صورتم همچون خاک زیر پای شان خواهد بود».

این است ترحم،عطوفت،مرحمت وگذشت حاکم مشفق وناصح امت او بر این اساس شب پاسبانی می داد،در حالی که مردم خواب بودند او شب ها گشت می زد تا حال رعیت را دریابد ،ایشان خود را مدیون مردم می دانست اما چماق داران جهل،تزویر وزور،مردم را نوکر خود می شمرند،داستان همان زن را حتماً شنیدید،که از فرط گرسنگی فرزندانش ریگ ها در دیگ گذاشته بود وبرای فرزندان خود می جوشانید وآنها را مصروف می کرد،تااینکه قرار شوند وبخوابند،عمر رضی الله عنه چون این وضع را دید،رفت وبر دوش خود آرد وروغن آورد وبا دست خود غذا تهیه کرد وبه پسر ها غذا داد تا سیر شدند او امت را غذا می داد تا سیر شوند مدعیان حکومت عمری غذا را از ملت می گیرند تا ملت بمیرد،فرق از کجاست تا به کجا !

در سال 18 هجری قمری که به ( قحطی مشهور شد) حضرت عمر رضی الله عنه سوگند یاد کرد که هرگز گوشت نخواهد خورد تا شکم اطفال مسلمانان سیر نشود معمولاً شتر،گاو وگوسفند در مسجد ذبح،وبرای فقرا توزیع می شد، روزی طباخ قسمتی از جگر،گرده ودل حیوان مذبوحه را بریان وبرای امیر المؤمنین تقدیم کرد،ایشان گفتند: « این غذا از آن کیست»؟ طباخ گفت: از شماست ای أمیر المؤمنین! فرمود: « بدبخت! مادر به داغت بنشیند - این غذاها را بردار وبرای فقرای مسلمانان توزیع کن وبرای من همان نان خشک وروغن زیتون ونمک را بیاور» حضرت عمر تمام کاروانهای امدادی غذایی را که از شهر ها می آمد بدون این که  چیزی از آنها بخورد میان فقرای مسلمانان تقسیم می کرد وغذای خودش همان نمک،روغن زیتون ونان جو بود،ایشان درد امت را با تمام وجود خود لمس می کرد،در خطبه فرمود:« چگونه می توان حال رعیت را در یابم،اگر دردهایی که به آنها می رسد را شخصاً لمس نکنم»

ایشان در رابطه با حفظ،ونحوه مصرف بیت المال نهایت دقت ودغدغه داشت،مردم را صاحب بیت المال می دانستند،ایشان در جای می فرمود: « هیچ کسی از دیگری در این مال مستحق تر نیست،مال از آن امت،ومن هم فردی از امت می باشم» اهمیت موضوع از اینجا مشخص می شود که با درایت وحکمت است که کشتی عدالت اجتماعی که سکان آن در دست سیاستمدار،مدبر ومدیر بزرگ مسلمانان است از میان امواج وطوفان ها سالم گذرنمود.

5ـ درایت وخبرگی،عامل مهم در اداره دولت:

حضرت عمر رضی الله عنه کار گزاران خود را شدیداً زیر نظر داشت،در انتخاب والیان مناطق ملاک های مهمی را مورد دقت قرار داده  وگزینش سختی می نمود،جدای از زهد،تقوی وخا ترسی،توان متولی در انجام مسؤلیت را هم از شرایط اساسی یک کار گزار می دانست،او اشخاصی را تعیین می کرد تا سیاست عدالت اجتماعی منبعث از اسلام را که او در صدر برنامه کارش قرار داده بود اجرا کنند،بنا به گفته دکترمحمد عماره ( عدالت اجتماعی عصر حضرت عمر رضی الله عنه عدالت محض یک صحابی رسول اکرم صلی الله علیه وسلم  نیست،بلکه عدالت خلیفه اسلام،زعیم دولت اسلامی وامیر المؤمنین است واین عدل یک موقف فردی ناشی از فکر شخصی،خصوصی و ویژه نیست،بلکه برای این عدل بستر سازی های لازم انجام شده بود وعدل دولت،قانون وجامعه بود واین عدل تجربه امتی بود که بزرکترین امپراطوری اسلامی را ساخته است).

ایشان پس از انتصاب والی ( استاندار) می فرمود: «من شما را حاکم ستمگر نمی فرستم،بلکه شما را ائمه وقدوه می فرستم،مبادا مسلمانان را تنبیه وخوار کنید! ومبادا آنان را بیش از حد در جبهه نگهدارید ومرخصی ندهید که به خانه های خویش برگردند!».

سخنان ماندگار:

·        « در کارهایت با کسانی مشوره نما که از خدا می ترسنند».

·        «بسا نگاه ها شهوت بار است  وهر نگاه شهوت آلود، حزن وانده مزمن در پی دارد»

·   « من در رابطه با بیت المال خود را همانند متولی یتیم می دانم،که اگر نیاز نداشتم به مالش دست نمی زنم واگر نیاز مبرم پیدا کردم با رعایت تقوی مصرف می کنم».

·        « های مردمان! جایگاه خود را خوب بسازید،وبه اصلاح امورتان بپردازید! واز پروردگارتان بترسید».

در پایان می خواهم،وضعیت بغرنج وذلت باری را که دنیای اسلام در مقابل اشغال گران یهودی با آن روبرو بوده وفعلاً به برکت انتفاضه اقصی شریف که منشأ تقوی وخدا ترسی دارد آنان را از این حالت نجات داده وبه سوی پیروزی بر اختاپوس ضد بشری ونژاد پرست اسرایل به پیش می برد وبه سفارش حضرت عمر رضی الله عنه متوجه تان سازم که به سعد ابن ابی وقاس نوشت:

گناه لشگریان خطرناک تر از تعرض دشمن:

پس از حمد وثنا،من تو ونیروهای همراهت را در همه حال به تقوای الهی سفارش می کنم،زیرا تقوای الهی بر ترین آمادگی بر دشمن است،وبه تو وهمراهانت دستور می دهم که پرهیز تان از گناه ومعاصی بیشتر از احتیاط از دشمنان باشد،چرا که خطر ناشی از گناه لشکریان برای شان مهلک تر از دشمن شان است،وهمواره فلسفه پیروزی مسلمانان،نافرمانبرداری دشمنان شان از خداونداست،اگر چنین نباشدما که نمی توانیم در تجهیزات با آنان برابری کنیم،نه تعداد ما با آن ها برابرست ونه تجهیزات ما! اگر در گناه هم با آن ها برابر شویم آنان با استفاده از امکانات خود بر ما غلبه خواهند کرد،اگر ما با تقوا وفضل بر آنان چیره نشویم قدرت ما کارساز نخواهد بود!

هان بدانید! محافظین الهی( فرشتگان) شما را کنترل می کنند،پس از آنان حیا کنید،ودر حالی که در راه خدا بسر می برید نا فرمانبرداری خدای را نکنید! مبادا به این فکر باشید که دشمن از ما شرورتر وجنایتکار ترست پس اگر ما گناه هم بکنیم بر آنها مسلط می شویم،بسا اقوامی بودند که شرورتر از آنها بر آنان مسلط شده است همانندی که بر بنی اسرایل( به واسطه شرارت های شان) کفار مجوس حاکم شد...

همان طور که برای شما توفیق نصرت وپیروزی را از خدای تعالی می خواهم برای خود هم می خواهم که من را بر نفسم یاری کند،این است خواسته من از خداوند که برای من وشما عنایت نماید»!

من هم از خداوند می خواهم که لباس تقوا،زبان تقوا وسلاح تقوا را نصب امت مسلمان گرداند،که این رمز پیروزی بر دشمن وبه خصوص بر زژیم غاصب اسرایلاست؛آن چیزی که حکام اکثر کشورهای اسلامی چندان بهره از آن نبرده وهر آن از فشار غاصب یهود به دامن غرب می افتند!امت اسلام باید عرصه را بر حکام خود تنگ کند تا آنان قبل از اینکه با یهودیان وارد کارزار می شوند،که باید بشوند،با نفسهای خود وارد معرکه شوند وبه تسویه درونی بپردازند که اگر موفق شدند بر یهودیان هم غلبه خواهند کرد.

های زعمای مسلمانان! بدانید با همان سلاحی که اسلاف تان قیصر وکسری را شکست داد شما هم دشمن را شکست خواهید داد!

به امید بهره گیری هر چه بیشتر از رهنمون های بزرگان دین ودر همه عرصه ها.

پس هر گز سلاح تقوی وطاعت را فراموش نکنید!


 

نویسنده: مجیب الله سعادت