مجیب الله سعادت
مرکز کتاب ومقالات اسلامی
|
عبد الآحد تارشی
مادر فریادی بود خونین که از گلوی زخمی طفل غزه به راه افتاد درجستجوی آدمیت تا مگر بیاید وجسد بخون غرقهء مادرش را اعضای قطعه قطعه شدهء خواهرش را نعش سوختهء برادر شیرخوارش را از زیرآوار برون کشد از شاهراه وسیع دیموکراسی وحقوق انسان به راه افتاد آهای کودک زخمی فلسطینی این راه مسدود است زیرا در وسط آن بنیانگذاران دیموکراسی پرچمداران حقوق انسان جلسه دارند تا کارنامه های درخشان خودرا در سال گذشته جشن بگیرند وبرای کارکرد درخشان تر درسال آینده پلان بسنجند چنین گفتند اورا طیاره ها وتانکهایی که این راه را بسته بودند راه کشورهای عربی را پیش گرفت صدایی غرید آی کودک حقیر فلسطینی این راه برای عبور تونیست اینجا سران عرب نماز می گزارند اینجا صاحبان جلاله وفخامه برای تقدیم آخرین سجده های سال 2008 خویش به واشنگتن وتل ابیب مسابقه دارند وبرای سجده های سال 2009 آماده می شوند مسیر جهان اسلام را درپیش گرفت آوازی شنید ای کودک زخمی این راه قرنها ست که متروک است آسمانش آفتاب ومهتاب وستاره ندارد وزمینش حتی از شمع کورسویی بی بهره است درین راه آنقدر کشته برسرکشته افتاده است که از دیدن آنها زخمت را فراموش خواهی کرد این راه پر از سنگریزه های خواب است پر از خارهای اختلاف است وپایان آن صحرای خشکی است به نام هیچ! فریاد کودک فلسطینی دروازهء سازمان ملل متحد را کوبید گفتندش : اینجا فریادی شنیده می شود که از دنیای آزاد بیاید! نه از جهان اسیر! اینجا قاتلانی مجازات می شوند که بالاتر ازقانون نباشند اینجا برای کشتگانی اشک می ریزیم که واشنگتن برای شان بگرید فریاد کودک فلسطینی با روح مادرش با جان خواهر وبرادرش وبا روان صدها شهید به اسمانها پرواز کرد تا مگر آدمیت را درسیارهء دیگری بیابد!
-------
|
نوشته شده توسط