مجیب الله سعادت

مرکز کتاب ومقالات اسلامی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نقش علما و مدارس دینی دربیداری اسلامی» ثبت شده است

مقدمه

نحمده ونصلی علی رسوله الکریم

سلام باد بررهروان دانش وحکمت که قدم بربلندای ثریانهاده وسیمرغ عرفان وحکمت را به صید درآوردند،ودرخت پربار اسلام را باآب حیوان قرآن،حدیث،فقه و تصوف آبیاری نمودند و ازتحمل گرسنگی،تشنگی،فقرو تنگدستی پیمودن بیابانها،کوهسارهاوطی نمودن مسافتهای طولانی و سرزمینهای دور و نزدیک نهراسیدند،تاعلوم نبوی را ازاقصی نقاط دنیاگردآورده به تک تک خانه هارساندند،وبا انواع جهل و نادانی ،بدعت هاورسومات جاهلانه باجان وتن به نبرد پرداختند تاسنت های پیامبرشان در سراسر دنیاهمچون ستاره های درخشان تابیدن گرفت.

دراین عصر پیشرفته و مترقی که دنیا از هر نظر پیشرفت کرده است، مدارس و مکاتب دینی دولتی و خصوصی در هرجا عمومیت پیدا کرده است در اینجا ضروری میدانیم که شمه ای از زحمات وفداکاری ها و نقش رهبری علماسابق کشورمارا برای شاگردان مدارس و محصلین ارجمند توضیح بدهیم. اگرما نقش علمای دینی را درکشورما از قرن اول هجری یعنی ظهوراسلام بطور مختصر توضیح دهیم قلمها ازنوشتن عاجز خواهدماند. فقط بطورخلاصه به آن اشاره میکنیم:

اول اینکه دربین علمای سابق کشورما سه گروپ ذیل را میتوان ازنگاه تاریخی مشخص ساخت.

1- علمای عالی رتبه که در دستگاه دولت استخدام میشدند.

2- علمای پایین رتبه(غالبا کارگزاران مساجد)بودند.

3- علمای مربوط ویا منسوب به طریقه های تصوفی که هم در تذکیه و خودسازی توجه داشتند و هم رهبران جهاد بودند.درسابق تشکیلات و قدرت علما درکشورما باگروپ بندی علمای اهل تسنن و تشیع درجوامع دیگر اسلامی یکسان بود و علما بطورکلی سه نقش مهم را در جامعه ایفا مینمودند.

1- مجریان عدالت.2- استادان مدارس دینی. 3- کارگزاران مساجد در قریه جات. و همچنان کسانیکه فرزندان خودرا به منظور تحصیل علم دین و عالم شدن در مدرسه ها سوق میدادند درقدم اول لازم بود که یک طالب علم برای عالم شدن تعالیم دینی را زیر نظر یک ویا چند عالم شناخته شده در یکی ازمدارس کشور و دیگر ممالک اسلامی بیاموزد واستادانیکه در مدارس کشورما قبلا تدریش میکردند یادر افغانستان و یادر کشورهای اسلامی مانند: مصر،ترکیه،حجاز، هندوستان و بخارا تربیت میشدند. مدارس دینی که در حقیقت مرکز ثقل سیاسی و تصمیم گیری در اسلام تلقی میشوند در قرن نوزدهم در اوایل قرن بیستم عبارت بودند از:

1- مدرسه قلعه قاضی بیک و ده یحیی در کابل.

2- مدرسه تگاب.3- مدرسه قندهار.4- مدرسه قندز.5- مدرسه رستاق.6- مدرسه خلاص زی بگرام.7- مدرسه قلعه بلند و مدرسه های پشاور که آن وقت در اواسط قرن نوردهم بخشی از افغانستان بود، مدرسه شولگره در جنوب غرب غزنی، مدرسه هدا در نزدیک جلالآباد و همچنین مدرسه کوکلتاش بخارا که مخصوص تدریس فق خنفی بود که تعداد زیادی از طلاب و محصلین کابل،قندهار،هرات،بلخ و بدخشان رابخود جلب میکرد این مدرسه ازطرف شاهان درانی باکمک زیاد پولی حمایت میشد. بعدهامدرسه دینی دیوبند هندوستان توسط مولانا محمد قاسم نانوتویی درسال (1863 م) تاسیس گردید. که بعدها مثل مدرسه بخارای شریف شهرت قابل ملاحظه ای پیداکرد. بانفوس ترین علمای افغانستان در شروع قرن بیستم فارغان مدرسه دیوبند بودند که خوشبختانه این حالت قسما باعث بوجودآمدن رابطه نزدیکی دربین گروهای اسلامی و رهبران دینی هند و آفغانستان گردید و ما تاثیرات آنرا در جریان سه دهه اول قرن بیستم به وضاحت دیدیم.

آنعده علمای مشهوری که در دستگاه دولت امانیه موظف بودند، فارغان مدرسه دیوبند و دیگر مدارس هندستان عبارت بودند از:

علمای کاپیسا،پروان و دیگر ولایات:مولوی محمد رفیق خان جمالآغه ایی،مولوی محمدابراهیم کاموی،مولوی عبدالرحمن بیکتوتی،مولوی عبدالرزاق ملاباشی، مولوی گلدست قطغنی،مولوی محمدبشیر،مولوی فضل الربی یکالوی،مولوی محمدحسین،مولوی صیف الرحمن،مولوی عبدالخالق سرخرودی.

علمای قندهار و غیره: مولوی عبدالرووف قندهاری ملاباشی،مولوی محمدسرور واصف قندهاری،مولوی عبدالواسیع قندهاری مولوی محمدابراهیم بارک زایی، مولوی عبدالرب قندهاری،ملاصاحب چکنهوروحانی سرشناس قوم مهمند،پاچاصاحب اسلام پوری میرمحمدصاحب جان،حضرت صاحب چارباغ وغیره.درسابق علما با لقب های مختلف که نمایانگر علمیت و حتی مدرسه تحصیلی شان بود میشدند بطورمثال:لقب شیخ به علمای بسیار برازنده که تعلیمات شانرا در یکی از مدارس عمده حجاز و مصر تکمیل نموده بودند و همچنان به رهبران طریقه های تصوف اطلاق میشد. و لقب مولوی به کسی که در قوانین اسلامی تخصص داشت اطلاق میشد و در ابتدا در مورد فارغان مدارس هندوستان بکار میرفت. و همچنان لقب ده ملا به (ملا ایکه ده تفر ملای دیگر را درس میداد)اطلاق میشد.گزشته ازاین گروه روحانیون خاصتا در جنگهای اول دوم و سوم افغان و انگلیس نقش بسیار فعالی را به عهده داشتندو هم به صفت رهبران الهام بخش جهاد و بسیج کننده مردمی جنگ جویان را هدایت میکردند و هم به عنوان مدافعیین اسلام و حامیان جهاد در پیشاپیش جبهه های مخالف قرار داشتند و در ترویج مطالعات فلسفی،تاریخی و ادبی نقش داشتند که در واقع اکثر اثار ادبی افغانستان که در قرن هجدهم قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم تحریریافته بوسیله عرق ریزی علمای بیدار دینی بوجود آمده است که این یک حقیقت انکار نا پذیر است.

رساله ایکه اکنون دردسترس شما قراردارد تحت عنوان (نقش علماو مدارس دینی در بیداری اسلامی)است آنرا به رشته تحریردرآورده ام ازخداوند منان مسئلت دارم تااین رساله را مایه استفاده خاص وعام بگرداند وبنده را درردیف خدام دین محسوب نموده هرچه بیشتربرای خدمت دین مقدس اسلام توفیق عنایت فرماید .

     دراخیر از برادرعالیقدرم داکترسیدشاکر"سادات" که درتایپ وکمپوزاین اثرزحمات زیادی را متحمل شده تشکری نموده و از جناب برادر فرهنگ دوست ما سیدجلال مکرم"سادات" که در تنظیم و ترتیب این رساله مارا همکاری نمودند سپاس گذارم وازبارگاه ایزد متعال برایشان کامیابی وسرفرازی دارین را خواهانم وهمچنان ازبرادردانشمند ما استاد سیدداؤد « سادات » که درطرح ودیزاین این اثر با وجود مصروفیت های بسیار عرق ریزی نموده مؤفقیت های مزید را درهمه اموردنیوی واخروی برایشان خواستارم وهم چنان ازجناب محترم (     )که مصارف چاپ این اثر را بعهده گرفتند اظهارسپاس وشکران نموده وبرایشان ازدربارایزد متعال درجات ومقام عالی را دردنیاوبهشت برین را درعقبی تمنادارم .

باعرض احترام

سیدمؤمن "سادات"

دانشگاه البیرونی کاپیسا

 

 





فهرست عناوین

عنوان                                                                                                        صفحه

عصرجدیدیاجهان نو. 2

مقتضیات جهان نووانتظارات مردم ازعلماء. 5

قلمروهای نوین درجستارهای عالم شناسی.. 8

علمای ربانی ودشمنان اسلام. 10

مدارس دینی وتحولات جهان نو. 11

مدارس دینی وآینده نگری.. 12

استقلالیت فکری علمای دینی.. 13

سوء استفاده ازسادگی مردم وطلاب مدارس دینی   14

ناصالحان.. 17

ضرورت وجود علمای ربانی وروشنگردرجامعه. 19

چکونگی شکل گیری خوب ترین علماء. 21

شأن اسلامی ما 23

مرکزبیداری درجهان اسلام مراکزدینی است... 24

اهمیت کتاب دراسلام. 26

اهمیت نگارش دراسلام. 28

نقش علوم اسلامی دربنای تمدن.. 31

پیشگوئی قرآن پیرامون حرکت منظم اجرام سماوی بنابه تحقیق علمای جغرافیه وهیات: 35

چراازمیان سیاره ها فقط زمین برای حیات مناسب است ؟ 39

قرآن سرچشمه علوم است... 43

عدالت وسماحت اسلام نسبت به غیر مسلمانان.. 48

حقایقی که باید به آن توجه شود. 51

منابع ومأخذ.. 57

 

عصرجدیدیاجهان نو

انسان امروزگام به عصرنوینی نهاده است ، عصریکه شتاب گسترش علم وتکنالوژی وارتباطات مدرن دیجیتلی والکتریکی زندگی انسان ها را باتغییروتحول اساسی مواجه ساخته است . درین زمان که رسانه های ارتباطی وشبکه های ماهواره ای ، جهان را بشکل یک دهکده درآورده است ، برای علماء ، دانشمندان وروشن فکران باایمان ودیگرشیفته گان اسلام بهترین فرصت است تابااستفاده ازاین رسانه ها فرهنگ اصیل اسلام را به ملل دنیا بشناسانند . فرایند جهانی شدن ، فرهنگ های ملل دنیارا در ارتباط نزدیک قرار داده است . درچنین وضعیتی اگرشریعت اسلام بطورصحیح وبا بهترین اسلوب وشیوه های روزبه مردم شناسانده شود ، مردم دنیا حتماً عاشق اسلام وفرهنگ پویا ومتعالیش میشوند وبه اسلام روزبه روزگرایش پیدامیکنند چراکه فرهنگ اسلام را خداوند متعال مطابق فطرت انسانها وضع فرموده است . این فرهنگ تمام نیازانسانها ، بخصوص نیازهای معنوی را برآورده میسازد . درفرایند جهانی شدن نیازبه معنویت ازهرزمان دیگربیشترشده است . اسلام هم درتمام موارد زندگی ، معنویت را اصل قرارداده است . ازآنجاکه مردم دنیا همواره درپی مؤفقیت ورسیدن به سعادت وآرامش اند فرهنگی را طالبند که بهتروبیشترنیازهای شانرا برآورده سازد وفرهنگ پویای اسلام میتواند ناجی مردم باشد . اسلام تنها وعالیترین راه به سعادت رساندن انسانها است اسلام به زندگی انسانها معنا داده وآنان را ازبیهودگی وتنهایی نجات میدهد . اسلام عزیزامتحان خود را درهمه عرصه ها داده است ازبدوظهوراسلام تازمان پیدایش پدیده شوم ونفرت انگیزاستعمارکه فرهنگ اسلام باتمام وجود حاکمیت داشت ومسلمانان پیروعلمی وعملی شریعت ناب محمد (ص) بودند بهترین زندگی عزت مندانه ومقتدرانه را داشتند وازعالی ترین تمدن برخورداربودند . ازجهان اسلام فرهنگ وعلم بسایرنقاط دنیامیرفت . بنیه های علمی وفرهنگی پیشرفتهای گوناگون عصرحاضرهمه ازدانش ومیراث فرهنگی اسلام است که علمای روشن فکراسلام ازخود بجاگذاشتند هم گذشته گان ما وهم خودما غفلت کردیم وقدروارزش منزلت خود را ندانستیم وازنعمت های الهی درست وبجا استفاده نکردیم طبق رهنمود ها ی دین خود را نساختیم وزندگی نکردیم زندگی خود را بدون پیشوائی قرآن کریم پیش بردیم . بااین ندانم کاری ها وکفران نعمت ها خود را مستحق عذاب الهی گردانیدیم ، لذا دشمنان اسلام بامکروفریب وبابه کارگیری مثلث نفرت انگیز زروزوروتزویر وباتهاجم فرهنگی ، همه چیزمارا ربودند ورازفرهنگ اصیل وهویت وساختاراسلامی مارا ازمادورکردند . دشمنان اسلام برای مقابله بااسلام وانسانیت مسلمانان ، ازهروسیله ممکنی بهره بردند وسیمای دروغینی ازاسلام ترسیم کرده وبه ملل دنیا شناساندند واسلام را مانع پیشرفت وترقی معرفی کرده ، وفرهنگ وارزش های مورد نظرخود را به مردم تحمیل کردند . این است سرنوشت شوم کسانیکه مسلمان اند ، اما ازاسلام دانش وشناخت ندارند وپیروی علمی وعملی ازدین ندارند . اما ملت های که ازاسلام علم وشناخت داشته باشند وپیروعلمی وعملی شریعت غرای محمدی (ص) باشند همیشه باعزت باوقارواقتدارزندگی میکنند وغیرتمندانه ، جنایت کاران وصلیبی هارا بخاک سیاه خواهند نشاند لذا بسیارلازم وضروری است که دلدادگان اسلام بااستفاده ازرسانه های ارتباطی به بهترین نحو وبازبان روززبان تفاهم آمیززمان ، اسلام را به مردم دنیابشناسانند ، تاازفرایند رشد وتعالی جامعه یک پارچه شده جهانی عقب نمانیم .

مقتضیات جهان نووانتظارات مردم ازعلماء

      انتظارمردم ازمسؤلین امورمدارس دینی استادان محترم وایثارگراینست که باجدیت تمام به تربیت وآموزش طلاب دینی بپردازند وبرای نسل های آینده علمای مهذب ومؤدب النفس ، اسلام شناس واقعی ودلسوزوهدفمند بپرورانند این امرمستلزم بازنگری ، اصلاح گری وایجاد تغییروتحول ومطلوب ومورد نیاززمان درتمام ابعاد کاری مدارس دینی بخصوص درسیستم تربیتی وآموزشی است . چون جهانیکه درآن زندگی میکنیم ، ازروند دائم التغییرتحول وپیشرفت تبعیت میکند ، لذا مدارس دینی به حب فرهنگ پویا ومتعالی اسلام واقتضای زمان باید خود را باپیشرفتها ومقتضیات زمان هماهنگ کنند وعلمای دانشمند وکارآمد زمانی بپرورانند . دلبستن به روش های قدیمی والگوهای ثابت وکامل دانستن آنها درشأن اسلامی که دارای پویاترین وبالنده ترین فرهنگ است نمیباشد . بازنگری واصلاح برنامه های درسی وروش های کاری ، ازالزامات پویائی وپیشرفت علمی وفرهنگی واجتماعی مدارس دینی است بازنگری واصلاح گری ، فرایندی مداوم واساسی برای پیشرفت وبقای مدارس دینی است لذامردم ازعلمای عزیزومحترم مدارس دینی وروبه تکامل انتظاردارند که باعنایت به رسالت وبینش جهانی اسلام وباتوجه به ویژه گی های علمای باعلم وعمل ومتعالی وکارآمد درراستای پرورش چنین علمای لایقی ، بسیارلازم وضروری است که مدارس دینی همیشه پویائی لازم را داشته باشند وباکاروان دانش وتمدن روزهمگام پیشروند ومقتضیات زمانی وشرایط بین المللی را درنظرداشته باشند وعلاوه برتدریس علوم اسلامی ودروس مورد نیاززمان  ، سیستم اموزشی خود را به بالاترین درجه وبارعلمی وکیفیت آموزشی برسانند وعلمای بپرورند که آینده نگرباشند ونقش فرداهارا درآئینه امروزخود بنگرند وشریعت اسلام را برای مردم متمدن جهان نو توجیه عقلانی واستدلالی کنند .

چون زچاهی می کنی هرروزخاک

عاقبت اندر رسی در آب  پاک

هرکه جدی کرد در حدی رسید

هرکه رنجی دیدگنجی شدپدید

قلمروهای نوین درجستارهای عالم شناسی

      دشمنان اسلام بوسیله عالم نمایان بین مسلمانان اختلاف بوجود آوردند ومردم را همیشه درحال جنگ وجدال نگه داشته مثل حیله اسقاط وگشتاندن قرآن وغیره تامسلمانان به فکرپیشرفت فرهنگی وعلمی نباشند وبه مطالعات وتحقیقات پژوهشی نپردازند وازپیشرفت دانش وتمدن روز عقب بمانند . آنچه موجب اهمیت یافتن وشناختن علمای واقعی ، این وارثین به حق حضرت رسول اکرم (ص) شده ومطالعه وشناخت پیرامون آنان را ضرورت میبخشد. نقش بسیارسازنده ومفید این علمای والامقام درجوامع اسلامی ودرعصرجهانی شدن است . نقش علمای صادق ودرست کاردرجوامع اسلامی ودرفرایند شکل گیری پدیده جهانی شدن برای هدایت مردم به نشروتبلیغ روزآمد شریعت ناب اسلام واسلامی کردن جهان ، حیاتی است درین عصرمترقی وپیشروملل دنیابراثرگرفتاری های زندگی ماشینی ، وقت ندارند برای شناختن اسلام ،منابع فرهنگ اسلام را مطالعه وتحقیق نمایند لذا برای شناخت اسلام فقط گفتار، رفتاروعمل علمای اسلام ومسلمانان را مورد توجه وارزیابی قرارمیدهند لذا مردم عصرحاضروآینده به علمای که تجسم علمی عملی دستورات دین وفرهنگ رفتاری اسلام باشند سخت نیازمند اند . به علمائیکه دارای ایمان عالمانه وصادقانه هستند ، به علمائیکه حاملان دین ودانش روزوحسن کرداراند ، نیازدارند  ، به علمائیکه نمادی ازحق وبزرگی شخصیت اسلامی هستند وآواز(ان العلماء ورثة الانبیاء) را باگوش جان شنیده ولحظه ای از زدودن بدعت ها وخرافات وکج روی ها ، اضافات وشرک زدائی ازچهره فرهنگ اصیل اسلام وازتلاش در راه نشرواشاعه فرهنگ اسلام وشرح وترویج مفاهیم شریعت محمد دست برندارند ، احساس نیازشدیدمیکنند .

علمای ربانی ودشمنان اسلام

 

توراگنجی که در دنیا بکاراست                                              رضاوصاعت پروردگار است

رضای  او طلب  کن تا  توانی                                              رضای  اوست  گنج  جاودانی

مشو غافل از او یکدم شب و روز                                          به غیر او به  کل  دیده بر دوز

دراین ره هرکه  ثابت قدم نیست                                             به نزد اهل حق محترم نیست

بقایی  نیست  گنج  دنیوی  را                                                طلب میکن تو گنج معنوی را

 

     ازمنظراسلام علمای ربانی ازجایگاه ومنزلت والا مقام برخورداراند . احترام وتکریم علمای باعلم ومتعالی بدین لحاظ است که آنان پس ازتزکیه وخودسازی ، به مدارج عالیه علوم اسلامی وکسب کمالات معنوی واخلاقی رسیده وبرای گسترش اسلام وهدایت مردم زحمات زیادی کشیده اند . این حاملان علم دین ودانش روز، طرفدارحقوق محرومان وراهنمای دلسوزمردم هستند درغم وشادی مردم خود شریک اند درسختی های زندگی همراه مردم اند . این علمای طالب ترقی وتعالی وپیشرفت روزبراثرعبادت ورعایت همیشگی تقوا ودرست کاری وزحماتی که درتبلیغ ونشرشریعت اسلام وهدایت مردم میکوشند ازچنان عزت وشکوه وعظمتی برخورداراند که صاحبان قدرت ومال وچوکی درنزد آنان خود را ناچیزوحقیرمیشمارند . این عزت مندان اسلامی اجازه نمیدهند که غلدران جبارومستکبربه جان مردم بیگناه بیفتند وهستی شانرا غارت کرده وآنان را مورد ظلم وتجاوزقراردهند . لذا دشمنان اسلام خصوصاً یهودیان طماع همیشه بافرهنگااصیل اسلام وعلمای ربانی ضدیت داشته ودرهربرهه اززمان برضد اسلام وعلمای حقانی تبلیغ میکنند .

مدارس دینی وتحولات جهان نو

      انسان فطرتاً موجودی کمال طلب نوگرا وافرینش گروهمیشه خواهان رسیدن به تازه ها است. تغییروتحول ونوگرائی وتجدد باخون انسان عجین ومقتضای طبیعت انسان است . نوگرائی وانگیزه کمال طلبی ازمهم ترین صفات روحی ومعنوی انسان است ، که اورا وادارمیسازد تاازوضعیت موجودش راضی نباشد ووضعیت زندگی خود را به پیشرفته ترین وضع وکمالات بالای معنوی ومقام انسانی خود برساند . بدین لحاظ انسان میکوشد باتربیت وخود سازی وخود شناسی وکسب علوم اسلامی وعلوم مفید روزازخود موجودی متعالی تربسازد وبه وضع زندگی خویش را تغییردهد ونحوه روش زندگی قدیمی را به روشهای جدید تبدیل کند وهرروزنمادوجلوه تازه درزندگی داشته باشد . مولوی میگوید:

عالم چون آب جوست بسته نماید ولیـک           میرود ومیرسد نــونــواین ازکجاست

نـــــوزکجامـــــیرســد کهنه کجامـــیرود           گــرنه ورای نظرعالــم بی منتهاست

تـــــازه می گیـــــروکهن را مــی سپــار           که هــرامسالت فزون است ازسه پار

مدارس دینی وآینده نگری

       آینده نگری وپیش بینی آینده برای شناختن وساختن آینده وفرداهای بهترودرخشان تریکی ازمسایل مهم مدارس علوم دینی است . احساس ضرورت پیش بینی علمی آینده وآینده شناسی ، یکی ازکارهای ضروری برای آموزشگاهای مترقی وپویائی است که میخواهند همگام بازمان ودانش وتمدن روزبه پیش بروند . ضرورت آینده نگری وپیش بینی علمی آینده وبدست آوردن تصوری تقریبی ازآینده مدارس دینی را که حافظ اصلی واصالت اسلام نشروتبلیغ فرهنگ اصیل ، پروردن وارثین به حق حضرت رسول (ص) ومدافع اسلام درمقابل تهاجم فرهنگی ودیگردسیسه های شوم دشمنان اسلام هستند .

استقلالیت فکری علمای دینی

      استقلالیت فکری ، ملکه نفسانی است که به موجب آن انسان ازتعریف وتمجیدوتملق ونفوذپذیری ازناحیه هرفرد وطائفه وطبقات اشراف که باشد اجتناب میورزد . اگرانسان متعهد ویاعالمی دریک جامعه فاقدچنین ملکه نفسانی ومقولۀ علمی واطلاعاتی متناسب باشأن اسلامی وشخصیتی خود باشد، تحت تأثیراشخاص ویاارعاب وتهدید قرارمیگیرد ونمیتواند وظیفه اسلامی خود را آنطورکه خواست اسلام است انجام دهد ، قدرت دفاع ازاسلام وعدالت به مظلومان وبیان معارف اسلامی وواقعیت های زندگی برای مردم را ازدست خواهد داد . کسی که فاقدبنیه علمی واطلاعاتی وآگاهی های روزآمد باشد نمیتواند ازاستقلال فکری وثبات شخصیت برخوردارباشد ، چنین فردی برده فکری ، دنباله رووآلت دست این وآن میشود وآب به آسیاب دشمنان اسلام میریزد . نداشتن استقلالیت فکری وصلاحیت علمی وثبات شخصیت وتوانایی اخلاقی ناشی ازعدم شناخت حقیقت وروح شریعت غرای محمد (ص) وفقدان تزکیه نفس وتربیت اسلامی وملکات اخلاقی است . 

      استقلال فکری وثبات شخصیت وساختاراسلامی ، ازویژه گی های مهم علمای دانشمند واقعی ومتعالی است ، لذا برهمه مسلمانان وبه خصوص برای قشرجوان ومحصلین ارجمند ومبارزین راه اسلام لازم وضروری است که درتحصیل آنها به جدیت تلاش کنند  ،تاقضایا وجریانات دینی ، سیاسی واجتماعی را باعقل ومنطق وروشن بینی درسایه جهان بینی اسلامی تجزیه وتحلیل کرده وبافکری سنجیده وحساب شده بدورازاحساسات تصمیم بگیرند وتحت تأثیرصحنه سازی افراد استفاده جوقرارنگیرند به گفته مولوی :

مـــردحق ازکـــسی نگیــــرد رنگ وبـو           مـــردحـــق ازحـــق پــذیرد رنگ وبــو

 

سوء استفاده ازسادگی مردم وطلاب مدارس دینی

     معمولاً علمای اصیل وپاک سرشت شخصیتی ممتازودوستداشتنی دارند ومردم وطلاب آنهارا دوست دارند این علمای مهذب ومؤدب که منزه ازخود خواهی وغرورعلمی وجاه طلبی هستند ، نورانیت وجزابیت که حاصل ازکمالات روحی ومعنوی است ، ظاهروباطن شانرا فراگرفته است . این نورانیت وجزابیت روحی ، درپیوند دلها وبرقراری ارتباطات روحی ، نقش مهم وکارسازی دارد . علمائیکه دارنده این ویژگی ها هستند دردل مردم بزودی جامیگیرند ومقبولیتی به خصوص درمیان مردم پیدامیکنند طلاب وجوان قطرتاً این نورانیت وجزابیت استادان خود را درک میکنند وآنان را دوست میدارند وبه استادان خود علاقه واعتماد وحتی وابستگی پیدامیکنند امامسؤلانیکه ازحقیقت دین آگاهی کامل ندارند ازطلاب مدارس دینی ومردم ساده لوح سوء استفاده میکنند وبرای زیادکردند طرفداران خود آنان را به اطاعت کورکورانه به خود وادارمیکنند ونمیگذارند آنان رشد فکری واستقلال فکری بدست آورند ، ازطلاب افرادی ضعیف ، عقب مانده انسان نمای قالبی ومرید وابسته به خود میسازند وازآنان برای نمایش قدرت وجاه طلبی خود استفاده میکنند . اما مسؤلینی که ازحقانیت اسلام به صورت کامل واقف هستند واستادانیکه عاشق اسلام اند وفقط اسلام وپیشرفت اهداف آن برایشان مهم است نه چیزدیگر، ازدوستی وعلاقه واعتماد شاگردان مدارس ومردمیکه زیرچطرارشاد وهدایت خود دارند ، نه تنها سوء استفاده نمیکنند بلکه آنان را وادارمیسازند تادوستی وارتباط ومعاشرت واطاعتی همراه باتفکروتعقل داشته باشند وروحیه قوی واستقلال فکری وشخصیت باسباط وباصلابت اسلامی کسب کنند تابه رشد فکری لازم برسند بلآخره به عنوان عالم ودانشمند ومحقق گردند درست بیندیشند ودرست ترتصمیم بگیرند ، محصلان را اهل فکرومطالعه وتحقیق واهل تشخیص بارمیآورند تااستقلال فکری وشخصیت خود را دربرابرهیچکس ازدست ندهند وتحت تأثیرجاذبه شخصیت انسانهای بزرگ دنیوی مرعوب نشوند وخود را زود نبازند وفقط دربرابرالله (ج) ورسول (ص) سرتسلیم خم نموده وبه جزازحق ازهیچکس دیگرپیروی نکنند . مولانامحمد قاسم نانوتوی درضمن اینکه موسس دارلعلوم دیوبند و یکی ازاندیشمندان بزرگ شبه قاره هند بود بسیار ساده زندگی میکرد یک ازار و یک جامه معمولی برتن داشت، مسجد را بادستان خود جاروب میکرد اما و قتیکه باهندو ها و مسیحی هاه به میدان مناظره میآمد آنها به لرزه در می آمدند.

ناصالحان

      درطول تاریخ اسلام ، علمای ربانی زیادی درجهان اسلام ظهورکرده اند امثال علامه سیدقطب شهید ، امام حسن البناء شهید ، شهید عبدالقادرعوده ودیگران درمصروعلامه سیدابولحسن ندوی (رح) ، علامه سیدابوالاعلی مودودی ، حضرت مولانا محمود حسن دیوبندی ، حضرت مولانا محمد الیاس ومولانا ذکریا دهلوی وغیره درهند وعلامه سیدجمال الدین حسینی افغانی ، علامه فیضانی، علامه شهید سیداسمعیل بلخی ، شهید پروفیسوراستاد عبدالرحیم نیازی ، شهید پروفیسوراستاد غلام محمد نیازی وانجنیرحبیب الرحمن شهید وصد ها تن دیگردرافغانستان که هریک نسبت به توان علمی وتقوای خویش ، زحمات وتکالیف ورنج های زیادی را درراه اعلای کلمة الله ونشرتبلیغ شریعت غرای محمدی کشیده وباعث اصلاحات وتحولات زیادی درمنطقه وجهان شده اند ، این وارثین به حق حضرت رسول اکرم (ص) به عنوان حامیان ومدافعان ومبلغان شریعت اسلام وهدایت گران مردم درهمه زمان ، همچون ستارگان درخشان آسمان فرهنگ اسلامی مدرخشیدند وشاگردان شان به این راه هم ادامه میدهند اما بنابرشواهد تاریخ ، عناصرناصالحی نیزدرجامعه مابوده اند که تیشه بر ریشه اسلام که باخون چندین عالم ومجاهدوجوان مؤمن آبیاری شده زده اند وباعث تضعیف ایمان وغیرت وحساسیت دینی مردم وانحطاط مسلمین درسطح جهان شدند وباآبروی اسلام بازی کردند این عناصرناصالح درهردوره ای وجود داشته ودرطول تاریخ اسلام تعمیم داشتند . استاد محمد غزالی مصری درکتاب فقه السیره خود مینویسد : خداوند (ج) افرادی را زشت معرفی میکند که خود را به اسلام منتسب کرده واین دین واسلام را وسیله کسب مال وجمع ثروت قرارداده اند . دشمنان اسلام درمورد اسلام بررسی ومطالعات زیادی داشته اند ومیدانند که فرهنگ اصیل اسلام ماهیتاً ظلم ستیزوعدالت گستراست ومسلمانیکه طبق رهنمودهای فرهنگ اسلام تربیت شود ، انسانی باشخصیت وشکست ناپذیربارمیآید لذا برای رسیدن به اهداف استعماری خود چاره ای کار را دراین دیدند که مردم را ازاسلام اصیل دورکنند .

ضرورت وجود علمای ربانی وروشنگردرجامعه

      وجود علمای ربانی وکاردیده ودلسوز، هدایت گروپیشروقافله انقلابهای درونی وبیرونی مردم ، دربین مسلمانان به مثابه روح درتن ، ضرورتی وصف ناپذیراست . علمای باعلم ومتعالی ، این احیاگران فکروبینش دینی مردم ، نگین زیبای حلقه انسانهای متدین هستند . درطول تاریخ زرین اسلام ، علماء مدافعان جان فداومبلغان خستگی ناپذیرشریعت اسلام بوده ودرمقابل دشمنان اسلام مبارزه علمی وجهادی داشته وباحضورفعال خود درعرصه های علمی وفرهنگی ، ارشاد وهدایت مردم ورهبری نهضت های اسلامی را به عهده داشتند . مسلمانان برای شناختن صحیح شریعت اسلام وانجام وظایف بندگی وبرای طی مؤفقیت آمیزصراط مستقیم به علمای ربانی محتاج اند . مسلمانان نیازدارند که علمای باعلم وباعمل اسلام اصیل را به آنان بشناسانند وفرهنگ اصیل اسلام را ازآفات استعماری که درکمین آن است محفوظ بدارند . این اسلام شناسان ودین داران ومدافعان اصلی برای نشروتبلیغ وگسترش شریعت اسلام ومحفوظ نگهداشتن آن ازآفات ، نگرانی وحساسیت خاصی داشته وهمیشه دغد غه سربلندی وپیشرفت اسلام را دارند . این علمای دلسوزوروشن ضمیر، درهرعصروزمانی حقیقت اسلام را به مردم میشناسانند وچهره نورانی شریعت محمدی را ازخرافات ، بدعت ها ، تحریف ها وزوایدی که درطول تاریخ وارد فرهنگ اصیل اسلام شده اند ، زدوده پاک کرده وساحت مقدس اسلام را ازآنچه که جزء فرهنگ اسلام نیست ، محفوظ میدارند لذا وجود شان دربین امت اسلام بسیارضروری است .حضرت مولاناتهانوی گفته است: فرهنگیان و دانشگاهیان ازنظر فهم و دقت نظر وعمق تفکر نسبت به علمابسیار ضعیف میباشند.

چکونگی شکل گیری خوب ترین علماء

      بعد ازدرخشش اسلام عزیز، شایسته ترین انسانهای شیفته اسلام ، که دارای استعداد های عقلی وعلمی وبالاترین صلاحیت اخلاقی وتقوائی بودند ، به عنوان جان فدایان ورهروان بسیارجدی سیدعالم (ص) شناخته شدند وبعدازرحلت آن حضرت (ص) به عنوان میراث داران آئین بلند مرتبه محمدی (ص) دربین مسلمانان مطرح شدند ومحل رجوع مردم قرارگرفتند . این جریان نسل به نسل ادامه یافت واساس شکل گیری خوبترین علماء یعنی طیف علماء دراسلام گشت . علمای باعلم ، این عاملان حقیقی شریعت ، بیشترین سود برای خود شانرا سیرالی الله وخدمت به بنده گان الله میدانند . این طاووسان بوستان محمد وهادی والگوی رهجویان راه خدا درفرایند مدیریت فکری وهدایت مردم ، انتقال دهنده فرهنگ اصیل اسلام ازنسلی به نسل دیگرهستند . مردم دررشد وتکوین شخصیت خود ، علمای ربانی را الگوی خود قرارمیدهند وگفتارورفتاروعمل کرد وشخصیت آنان را مورد توجه قرارمیدهند . رابطه علماء با مردم ، رابطه دوستانه ارشادی وجلوه ای اززیباترین ارتباطات اسلامی است . این علماء دژهای اسلام وحاملان علم دین ودانش روزهستند این انسانهای والای ارشاد وهدایت ، شخصیتی دوستداشتنی دارند مردم این الگوهای رشد وتعالی را قلباً دوست دارند وبه آنان ارادت میورزند .

شأن اسلامی ما

      شأن والاوجایگاه اسلامی ما ونیزاقتضای این عصرمترقی انفجاراطلاعات ودانائی که درآن تحول وپویائی اندیشه ها بسیارسریع است وسرعت گردش چرخه اطلاعات ، شتاب فزاینده ای گرفته ، ایجاب میکندکه جوانان غیرتمند وروشن فکرومتعهد به اسلام به خصوص طلاب مدارس دینی ومحصلان بامطالعه منظم وهمیشگی خود درارتقای سطح فکروفرهنگ خود درتلاش باشند ارزش وقت را بشناسند تابتوانند بانگرش منطقی نو ، خود را باواقعیت های زندگی متعالی وباپدیده های مدرن این عصرانطباق داده وقدرتمندانه همراه کاروان دانش وتمدن جدید پیش روند ، چراکه اولاً : داشتن دانش وآگاهی ، مهمترین عامل پیروزی درانجام رسالت انسانی ووظایف شرعی است وثانیاً : مطالعه علاوه براینکه مهمترین وسیله دانش افزائی وتقویت کننده بنیه علمی واطلاعاتی است ، به انسان جرئت وشهامت فوق العاه ای نیزمیبخشد . هرمسلمانیکه هرروزمفتخربه تلاوت قرآن عظیم الشان واحادیث نبوی شود وبه مطالعه کتب مفید وجریده ها روزنامه ها بپردازد وازفرهنگ روزواوضاع جامعه وجهان مطلع گردیده وهمواره درجریان خبرها وآگاهی های جاری وافکارنوین باشد میتواند باروشن بینی وجرئت کامل وشهامت منطقی وعقلانی ، اظهاروجود وابرازنظرکند وافکاروتدابیرعالمانه خود را به دیگران انتقال داده ودرهرمحفلی باسخنرانی های روشن گرانه وباشیوه های روزبه تبلیغ فرهنگ حیات بخش وعزت بخش اسلام عزیزبپردازد .

مرکزبیداری درجهان اسلام مراکزدینی است

      تاریخ درخشان اسلام گواه است که ازبدوظهوراسلام ، علمای ربانی اندیشمند ورسالت شناس ومعززی که قایمقام نبی (ص) یعنی شاگردان مکتب رسول الله (ص) درعصرزمان خود وحاملین علوم اسلامی ومشعل داران دانش روزهستند ، ضمن ارشاد وهدایت مردم وتبلیغ دین ونشرفرهنگ اسلام همیشه ازحریم مقدس اسلام وارزشهای معنوی واخلاقی وانسانی درمقابل بدخواهان دشمنان اسلام باقوت دفاع وازشعایراسلامی حراست کرده اند . یکی ازکارهای مهم فرهنگی که علمای متعهد ودلسوزبرای نمایاندن ابعاد گوناگون فرهنگ اسلام وجهانی کردن آن درجواروظایف شرعی یعنی ضمن تدریس درمساجد ومدارس دینی ومکاتب ودرطول زندگی خود انجام میدادند ، دست زدن به تألیف کتاب ومقالات دینی علمی ، ادبی بوده است . بوسیله کتاب وکتابت ورساله ارتباط خود را بامردم برقرارساخته وآنان را باحقایق معارف فرهنگ اسلام آشنا میکردند . بانوشتن کتاب ضمن روشن گری وتبلیغ همه جانبه فرهنگ اسلام ، دسیسه ها وتبلیغات دشمنان اسلام را خنثی میکردند وبابیادگارگذاشتن آثارقلمی خود به فرهنگ اسلام خدمت کرده ودین خود را نسبت به رسالت شان ادا کردند ، بطوریکه روزگارفعلی پیشرفت فرهنگی وعلمی وهنری وغیره  مدیون زحمات آنان است . جای بس تاسف است که امروز علما و محصلین وشاگردان مدارس به امرنوشتن آثار فرهنگی و علمی بی اعتنایی نشان میدهند و در زندگی شان ازخود آثار علمی بجای نمیگذارند(1)[1].

اهمیت کتاب دراسلام

 

اندیشه تو گرچه بود در خوشاب                                            تابان نشود تاکه نیاید به کتاب  

بناهای     آباد    گردد    خراب                                            ز باران  و  از  تابش  آفتاب

پی  افگندم   از نظم  کاخی   بلند                                           که از باد و باران  نیاید گزند

نمیرم از این پس که من  زنده ام                                           که  تخم  سخن  را  پراکنده ام

      همه ادیان باکتاب کارخودرا شروع کردند خداوند منان[2] به نبی مکرمش حضرت رسول اکرم (ص) فرمان داد تارسالتش را باکتاب وقلم وخواندن آغازکند . قرآن عظیم الشان که عالی ترین کتاب ومهم ترین مشعل هدایت وقانون اساسی انسانها دردنیاست بزرگترین معجزه پیامبرعالیقدراست که خود نشان دهنده اهمیت باارزش وسازنده کتاب است کتاب یعنی این گوهرعظیم . بهترین وسودمند ترین پدیده بشردرطول تاریخ است این پدیده باارزش وگنجینه گرانقدردانش جهانی ، دارای معارف حقایق دینی اطلاعات عمومی ، آداب ورسوم ، نکات پند آمیزوقایع وتجارب تاریخی وعلمی است که بیشترین تأثیررا درارتقای فکروفرهنگ وشخصیت انسان داشته ودارای رهنمود های مهمی برای زندگیست کتاب مهمترین ابزاری برای تعلیم وتربیت انسانهاست که ازقدیم الایام تابه امروزمهمترین وسیله ارتباطی وابزارانتقال دهنده دانش وتجارب وفرهنگ درجوامع انسانی بوده ودرروزگارفعلی نیزکه عصرترقی وپیشرفت وانفجاراطلاعات وارتباطات ماهواره ای است ومطالعه ازطریق انترنت وکامپیوترامکان پذیرشده ، هنوزهم جایگاه ممتازخود را حفظ کرده ونیازطلاب ومحصلین ودانشجویان را برآورده میسازد .

اهمیت نگارش دراسلام

 

در حدیث آمده است: ( مداد العلما افضل من دما اشهدا)

درفرهنگ اسلام به نوشتن وقید علم ، اهیت زیادی داده شده است . خداوند محبوب (ج) درکلام مجیدش میفرماید : (ن والقلم ومایسطرون ) ترجمه (قسم به قلم وآن چه نویسندگان مینویسند .) دراحادیث آمده حبیب خدا حضرت رسول گرامی (ص) فرمودند :

(قیدوا العلم ، قیل : وماتقیده ؟ قال کتابته ) ترجمه (علم ودانش را به قید وقلم وبند درآرید . عرض کردند : راه آن چیست ؟ فرمود : کتابت ونگارش آن است .)

علما نوشته اند: در جهان هستی سه نوع قلم وجود دارد، اول قلم آنست که خداوند آنرا آفرید تا توسط آن تقدیر عالم را بنویسد. دوم قلم فرشتگان که بوسیله آن حوارث اعمال آنهارا مینویسد. سوم قلم انسانها که بوسیله آن علوم انسانی و حوادث تاریخی نوشته میشود.[3]

     ونیزفرمودند : ( کسی که ازمن دانشی یاحدیثی بنویسد ، تاوقتی که آن نوشته در دنیا باقی است به نویسنده آن اجروثواب میرسد وهرمؤمنی که بمیرد ونوشته هرچند کم باشد ازخود باقی گذارد ، آن نوشته در روز قیامت بین او وعذاب حایل خواهد شد .) حضرت ابن عباس میگوید : ازحضرت رسول (ص) برای نوشتن احادیث اجازه خواستم فرمودند : (آری بنویسید ، همانا خداوند باقلم تعلیم داده است .) درجنگ بدرکه تعدادی اسیرشدند درمیان اسیران افراد باسوادی بودند . حضرت رسول (ص) فرمودند : (هرکدام ازشماکه به ده نفرازمسلمانان سواد بیاموزد آزاد خواهد شد.)حافظ ابن[4]کثیر در شرح حال امام بخاری مینویسد که اوهرشب قبل از استراحت فواید و یادداشتهای خودرا مینوشت و خواب میکرد هرگاه دروقت خواب مطلبی بیادش میآمد فورا برخاسته چراغ را روشن میکرد و آن مطلب را یادداشت میکردوگاهی بیست مرتبه این کار تکرار میشد(1)

      فرمایشان حضرت رب العزت (ج) وعم نواله ونبی مکرمش (ص) عامل اصلی پیشرفت های علمی درتألیف وترجمه دردنیای اسلام شد وشوق فراوانی دربین علماء ودانشمندان وصاحبان خرد ایجاد کرد تادست به نوشتن کتاب ورساله بزنند . شواهد تاریخی بیان میدارند که قبل ازاسلام درمناطق عربی ، خبری ازعلم ودانش ونوشتن کتاب نبوده است . اززمان بعثت نبی مکرم (ص) به بعد که جهان بانورعلم قرآن وحدیث نبوی (ص) روشن گردید ، پایه واساس نوشتن کتاب گذاشته شد[5] وحضرت رسول کریم (ص) دستورجمع آوری ونوشتن آیاتی را که نازل میشدند ، صادرفرمودند. درکشف الظنون آمده : اولین کتاب را عبدالملک بن عبدالعزیزجریح بصری متوفی 155 هجری ، نوشته است عبدالملک ومالک ابن انس اولین کسانی بودند که کتابت کردند . نوشتن کتاب امری بسیارمفید وضروری است . بکارگیری قلم ونوشتن معارف وقوانین قرآن وشریعت وتجربیات ودروس علمای ربانی وطراوشات فکری دانشمندان اسلام ، دررشد وبالندگی فرهنگ اسلام نقش بسیارمهمی داشته وموجب رشد وشگوفائی علمی ، فرهنگی ، ادبی روزگارفعلی را فراهم آورده است .

نقش علوم اسلامی دربنای تمدن

      (گوستاولوبون)[6] فیلسوف تاریخ نگاروجامعه شناس مشهورفرانسوی میگوید : (مسلمانان بودند که به جهانیان فهماندند آزادی فکرچگونه به اثبات واستقامت دین سازگاری وتناسب دارد . هیچ جای تعجب نیست اگردراین فضای آزاد علمی ، تمدنی ارزشمند ووالاهمچون تمدن اسلامی متولد شود که علم وایمان را باهم جمع کرده ، ودین ودنیارا درهم آمیزد ، حتی اروپا جزبابهره گیری ازاشعه ای این تمدن پهناورووسیع به نهضت علمی انقلاب فرهنگی دست نیافت ، بلکه بااستفاده ازپرتواین نوردرخشنده توانست اززندان تقلید وسردرگمی باگردش بدورمدارنظرات پوسیده قدیمی وقیاسهای ارسطوئی ومنطق سوری ، بسوی عمق اکتشافات واستقراء وکاوش وتجربه ، آزاد گردد وهمه این پیشرفت های امروزی اروپا مرهون روش علمی اسلامی است که آنرا ازروشهای حکومات اموی ها وعباسی ها که دراسلام عصرطلائی بود حاصل کرد . که پیش ازآن درکشورهای غربی وجامعه اروپائی چیزی بنام پیشرفت وعلم وتکنالوژی مدرن وجود نداشت .[7] همین مسلمانان بودند که قبل ازهرچیزبا بهره گیری ازدین پاک اسلام به کشف آن نایل گردیدند فیلسوف فرانسوی میگوید : انسان به شاگردی میماند که قدرت ارتقاء به درجه استادی را ندارد. جزاینکه شیوه کارخود را ازدیگران تقلید کند . اروپائی ها درقرون وسطی هنوزمتکی برکتاب وتکراردرس معلم بودند ، روش وبرنامه مسلمانان مبنی برآزمایش وتحقیق بود مسلمانان مسائل را آزمودند وتجربه کردند ودرجهان اولین کسانی بودند که اهمیت این برنامه را درک کردند وخود شان زمان های طولانی را درمیدان تحقیقات علمی سپری کردند یک دانشمند آنها میگوید :       درمیان رصد گیرها تعداد یونانیان دو یا سه نفراست ، وتعداد فراوانی ازآنهارا مسلمانان تشکیل داده اند ، واما درعلم شیمی حتی یک متخصص یونانی هم وجود ندارد ، درحالیکه شیمی دانان مسلمان ازصد نفرهم تجاوزکرده اند .[8] سن توماس تمام فلسفه اش ماخوذازابن رشد است وتمام دارالعلوم های اروپا تاپانصد الی ششصد سال روی همین ترجمه ها دایرو مدارعلوم آنها فقط علوم مسلمانها بوده است. داکتر(نشار) درکتاب باارزش خود (روش تحقیق متفکران مسلمان وکشف روش علمی درجهان اسلام ) بطورکلی دونتیجه مهم را یادآورمیشود ، (لیف لاسموسن) اعتراف میکند به اینکه دین اسلام درغرب دنمارک بسرعت درحال گسترش است گفت که: با پیاده نمودن گفتگوها بین فرهنگ ها، انسانها بهتر هم دیگررا درک کرده وروند اتحاد درسرزمینهای اسلامی نیز رو به بهبود خواهد رفت.[9]

اول : متفکران حقیقی مسلمان که نمایانگرروح پاک اسلامی هستند ، منطق صوری ارسطوئی راقبول نکرده اند ، زیرا روش آن قیاسی است وبه روش استقرائی یاروش تجربی اعتراف نمیکند .

دوم : مسلمانان همین روش علمی را باتمام جزئیاتش بنیاد نهاده اند که ازطریق هسپانیا ازجهان اسلام به اروپا انتقال یافت .[10] شریتی در موردهنر اسلامی میگوید:اروپا برای مدت زمانی نزدیک به هزار سال چنان به هنر اسلامی خیره مانده بودکه گویا شگفت انگیزبرین چیزهاراندیده است.

 پیشگوئی قرآن پیرامون حرکت منظم اجرام سماوی بنابه تحقیق علمای جغرافیه وهیات:

       قرآن کریم درآیه (40) سوره مبارکه یاسین شریف درباره خورشید وماه میگوید : (وکل فی فلک یسبحون ) ، (هرکدام آنها درسپهری شناوراند ) .[11]

      انسان عصرقدیم حرکت ستارگان را مشاهده میکرد ومیدید که این موجودات آسمانی ، درزمان معینی ازیکدیگرفاصله گرفته یابه همدیگرنزدیک میشوند ازین روتعبیرقرآنی فوق الذکربرای خورشید وماه هیچ تعجب یااستبعادی را درمیان مخاطبانش برنمی انگیخت . اما پژوهشهای علم جدید در نتیجه تحقیقات علمای اسلام، به این تعبیرات قرآنی جامه ء نوینی پوشانده وابعاد واعماق جدیدی را برآن افزود . چه آن گونه که مشاهدات ومطالعات جدید علمی نشان دادند ، قرآن نه فقط برای حرکت این اجرام آسمانی تعبیرات دقیقی را بکارگرفته است ، بلکه حتی بااین تعبیرات ، کلید های اصلی بحث های نجومی را نیزدراختیاردانش نوین بشری قرارداده است . طوریکه همه میدانیم ، قرآن کریم درزمانی نازل گردید که علم نجوم به حقایق مطرح شده درقرآن به این ارتباط ، دست رسی پیدانکرده بود بلکه بررسی های علمای نجوم وفلکیات چندین قرن پس ازنزول قرآن ادامه یافت تاسرانجام بااختراع آلات وافزاری توسط دانشمندان اسلام ، چون رصد خانه وتلسکوپ ها وغیره بشربه یافته های جدیدی ازدانش نجومی دست پیداکرد وآنگاه به همان جائی رسید که قرآن کریم قرن ها قبل ازآن یادآوری کرده بود . هنگامی که گالیله درسال1609 م به اختراع تلسکوبی مؤفق گردید که میتوانست اجسام واقع شده درفاصله های دور را سی باروسطح آنهارا هزارباربه ساحه دید انسان نزدیکترسازد ، درست درین زمان بود که دانش نجوم امکان علمی آنرا یافت که به پاره ای ازحقایق مهم درین زمینه دست پیدانماید وازجمله به این حقیقت که خورشید برمدارخاص خود شناوراست . چه باترصد خورشید بوسیله این تلسکوپ ، وجود مناطق سیاهی درکره فوق الذکربه مشاهده رسید که این مناطق ازیک کناره قرص خورشید به کناره دیگرآن درحال انتقال وحرکت بوده ، سپس به مدت دوهفته کاملاً ناپدید میگردیدند وبازمجدداً ظاهرمیشدند. گالیله ازطریق این مشاهدات ، به این نتیجه دست یافت که خورشید برمدارخود حرکت دورانی دارد . باترصد سیارات دیگرنیزثابت شده که زمین نیز دارای حرکت دورانی است وآن گونه که قبلاً پنداشته میشد ساکن وبیحرکت نمیباشد به همین ترتیب دیری نگذشت که حرکت دورانی هریک ازخورشید وماه درمدارهای مخصوص آنها نیزثابت گردید وبرمبنای این رهیافتها این حقیقت که هرگزمتصورنیست تاخورشید بتواند مهتاب را دریافته وخود را به آن برساند ، به اثبات رسید پس ماچرا بااین عقلی که خداوند (ج) به ما ارزانی فرموده است به اعجازعلمی قرآن کریم باورنکنیم ، درحالیکه حدود 1039 سال قبل ازآن که گالیله همکارانش به این نتایج نجومی دست پیداکردند ، قرآن کریم درآیه (40) ازسوره مبارکه یاسین به صراحت بیان کرد که ک : ( لاالشمس ینبغی لها أن تدرک القمرولاالیل سابق النهاروکل فی فلک یسبحون ) .[12] (به درگردش منظم عالم ، خورشید را شاید که به ماه فرارسد ونه شب به روز سبقت میگیرد وهریک درمدارمعینی درفضای بی پایان شناورند ) .

      چنانکه قرآن یکهزاروچهارصد سال قبل ، نه فقط دریک آیه ، بلکه درآیه های متعددی حرکت دورانی منظم زمین را نیزبه اثبات رساند . که به اثر تحقیقات علمای اسلام برای ماواضیح گشت حالامیپردازیم به بیان چند تا از سیاره ها:

چراازمیان سیاره ها فقط زمین برای حیات مناسب است ؟

      مابروی سیاره ای به اسم زمین درحال حیات هستیم . اما چرا ازمیان تمام سیاره های منظومه شمسی ، ازجمله : عطارد ، زهره ، مریخ ، مشتری ، زحل ، اورانوس ، نپتون وپلوتون ، فقط زمین است که برای حیات انسان ها مناسب است .

      سیاره عطارد را درنظرمیگیریم ، این سیاره دارای 88 روزدرسال یعنی 44 شب در44 روز پی درپی میباشد آیا چنین شرایطی برای زندگی مناسب است ؟ هرچه که میخوابی وبیدارمیشوی شب به انتها نمیرسد هرچهارفصل سال درین 88 روزاست واین ستاره درین مدت دورکامل خورشید را تمام میکند علاوه براین فاقد هوا است وبااین اوصاف شایسته زندگی نیست . یاسیاره زهره که دارای 225 روزاست که نصف آن درحدود 100 روزوشب وبقیه روز پی درپی است . اما درجه حرارت آن درروزبه 20 درجه میرسد وشبها به 20 درجه زیرصفرقراردارد آیا چنین شرایطی برای زندگی مناسب است ، جائیکه نه هوا ونه آب وجود دارد . 

      اما سیاره مریخ ، هرچند که دارای روز 24 ساعته میباشد اما هرسال آن 687 روزاست ، اگرانسان درآنجا زندگی کند ، باید پس ازسه نسل بتواند فصلی مانند تابستان را ببیند یعنی هیچ پدری به همراه فرزندش قادربه دیدن فصل جدید نیست ونمیتوانند اززیبائی ها وتغییرات متنوع ، که حاصل تغییرفصول است بهرمند شوند ، این سیاره درمدت 687 روزبه دورخورشید میچرخد ودرجه حرارت آن برابرهفتاد درجه زیرصفرمیباشد . ازآب وهوا نیزخبری نیست آیاچنین مکانی شایسته زندگی است؟

      سیاره مشتری که روزهای آن باگذشت 5 ساعت به انتها میرسد وهرسال آن 12 روز است وحرارتی برابر130 درجه زیرصفروضخامتی برابر4/1 ضخامت زمین دارد درواقع سیاره ای متشکل ازگازها است ، آیااینجا نیزشایسته زندگی است ؟

      زحل ، یعنی سیاره با29 روزدرسال وفاصله برابریک میلیارد وچهارصد هزارکیلومترباخورشید . واورانوس که هرسال آن چهل وهشت روزاست . ونپتون که هرسال آن صدوشست ونه روزاست وپلوتون که هرسال آن دوصدوچهل وهفت روزاست . آیااین چنین سیاره ها شایسته زندگی هستند. بلکه زمین شایسته حیات است که خداوند به علم قدیمش برای انسان آنرا تعیین کرده است که خداوند فرموده است : (الذی جعل لکم الأرض مهداً ) .[13] ابن کثیردرتفسیرخود جلد3 ص 157 ، مفرماید:(منظورازمهد ، جای قراروآرامش است میتوانید روی آن ایستاده ، بخوابید ویاسفرکنید )

چگونه ممکن است که ماانسان ها برای اطفال خود ، گهواره ای راحت ونرم باحرارت معتدل را مهیامیکنیم که ازهرجهت بااو سازگارباشد . اماخداوند متعال باانسان چنین نکند؟ بلکه اونیزبه لطف ومهربانی خود ، زمین را گهواره انسان برای زندگی قرارداده است ، لذا فاصله انراباخورشید متعادل قرارداده دمایش را ازصفرتا 40 درجه تنظیم کرده ، ضخامت آنرا متوسط ، خورشید ونیروی جاذبه وسرعت روزانه آنرا باخورشید وطول فصول آنرا متعادل ودرحد متوسط وسازگارباحیات انسان قرارداده ونعمت خود را علاوه براین برما انسان های ناشکرتکمیل کرده است لذا میفرماید : (الذی جعل لکم الأرض مهداً وجعل لکم فیها سبلاً لعلکم تهتدون ) ((زخرف :10 )) (کسی که زمین را گهواره یعنی زندگی ومحل آرامش شما کرده است ودرآن راه های بوجود آورده است تااینکه رهنمود شوید .)

قرآن سرچشمه علوم است

     به اثر تحقیقات علمای بیدارمعاصر علوم اسلامی شعب زیادی پیدا کرده وتمام شعب گوناگون آن ازقرآن سرچشمه گرفت . عدّه ای متوجه به ضبط لغات وکلماتش شدند وبرای شناختن حروف ومخارجش کوشش کردند تاعلم قرائت وتجوید وعلم حروف پیدا شد ، دسته دیگری دراطراف اعراب حرکاتش وتغییرکلماتش ودرلازم متعدی ومواد کلماتش بحث کردند تاعلم صرف و نحو پیداشد دسته دیگرازکیفیت کتابت ورسم الفاظ آن بحث کردند تاعلم رسم الخط پیداشد ، دسته دیگربه معانی محتمله وترجیح این معنی برآن معنی پرداختند تاازآن علم تفسیرپیداشد ، دسته دیگردرقواعد عقلی وشواهد توحیدی درذات وصفات الهی که درقرآن بود بحث نمودند تاازآن علم کلام پیداشد ، عدّه دیگردرکیفیت استخراج استنباط احکام وبحث درحقیقت ومجازوعام وخاص ونص وظاهرومجمل ومبین قرآن بحث کردند تاعلم اصول پیدا شد ، عدّه درفروع وافعال مکلفین وصحت  وبطلان آن تفحص کردند تاعلم فقه پیدا شد ،  عدّه دیگردرقصص وآثارواخبارقرآنی تحقیق کردند تاعلم تاریخ مرتب شد ، عده دیگردرمواعظ ووعد ووعید وصفات حسنه وسیئه بیان شده درقرآن تفحص کردند تاعلم اخلاق پیداشد ، عده دیگردرخطابات واقتضای مقامات بحث کردند تاعلم خطابه پیداشد ، عده دیگردرسهام وفرایض وتقسیمات قرآن تحقیق کردند تاعلم حساب دراسلام پیداشد ، عده دیگردرعلوم طبیعی قرآن وکیفیت ایجاد شب وروزوگردش کواکب ونجوم پرداخته وازآن علم هیئت دراسلام پیداشد ، عده دیگردراطراف سلاست وروانی الفاظ قرآن وحسن نظم وسیاق کلام وایجازواطناب آن بحث کردند تاعلم معانی وبیان بوجود آمد ، وهمچنین علم زبروبینات وسایرعلوم که قواعد وقوانین تمام آنهارا ازقرآن گرفته وازآن استخراج کردند ، هریک ازعلماء ودانشمندان علوم اسلامی برای اثبات نظریه خود استدلال واستشهاد وآیات قرآن می کردند ، وسپس به واسطه کوشش دانشمندان شرق وغرب ترقیاتی دراین علوم پیداشد ، ولی ماده ومنشأ وسرچشمه تمام این علوم قرآن بوده ، اما نباید فراموش کرد یک نفرامی بیسوادی که میان جمعی ازبیسوادان نشونما کرده ممکن نیست چنین کتابی که ماده همه این علوم بوده بیاورد، مگرآنگه ازطرف خدای تعالی به اوتعلیم شده باشد . یک حکایت مختصررا خدمت شما عرض میکنم که قابل تأمل است : کدام شخصی را که اصلاً قاری قرآن بود اما این بدبخت قرآن را قصداً فراموش کرده بود وارد مکتب شد بالآخره ازطریق امتحان کانکوردردانشگاه راه یافت وسپس ازرشته انجنیری فارغ التحصیل گردید روزی ازروزها به این انجنیرکسی گفته بود که قاری صاحب چطورهستی؟ این شخص مخاطب یعنی انجنیرصاحب درجواب گفته بود که لیاقت بنده ازقاری قرآن بلند تراست غافل ازاینکه این شخص احمق ونادان به عمق قرآن توجه نکرده بود که قرآن مصدرهمه علوم است وفقط بنام مسلمان تذکره ای زندگی میکرد تحصیلات خود را تکمیل کرده بود وبه غروراین که من مدرک لسانس دارم به کسی ضرورت ندارم . متأسفانه اینطوراشخاص درکشورمازیاد هستند اما ما انجنیران وداکترانی هم داریم که دراسلام شناسی تخصص دارند وبه علمای دین که وارثین به حق پیامبران (ص) اند احترام عمیق دارند ، لذا به آنها ازخداوند (ج) هدایت کامل وبه این ها توفیق بیشترمیخواهیم . گوستاولوبون میگوید: علمای اسلام اندلس راازنظرعلمی ومالی بکلی منقلب نموده وآن راتاج سر اروپاکرده بودندو دانشمندان اسلام تاچندین قرن معلم اروپا بوده اند.[14]

پرداختن قرآن به علوم تجربی وطبیعی میتواند بهترین مشوق وانگیزه برای مسلمانان باشد تامسیرپژوهشهای علمی را پی گرفته وبه پیشرفت معرفتی وعلمی دست یابند وبزرگترین چالش دنیای اسلام را که همانا عقب ماندگی وغفلت درعرصه علوم است درمان کنند. چنانکه این عامل نقش خود را درعصراولیه طلائی اسلام که مسلمانان هم ازنظرفهم وهم درعمل به قرآن نزدیکتربودند بدرستی ایفاکرد وجهان اسلام دردوران خلافت های اموی وعباسی شاهد یک رستاخیزعلمی وفرهنگی فراگیرگشت ، بطوریکه رنسانس اسلامی پیش درآمدی برای رنسانس اروپا شد وتمدن اسلامی بادوویژگی (معنویت ) توأم با(مدنیت) پابه عرصه وجود گذاشت . اعجازعلمی قرآن کریم ، ابزارووسایل مؤثرنوینی برای آشنا ساختن غیرمسلمانان به حقیقت اسلام است . که میتواند پنجره جدیدی بسوی افق های این دین بروی شان بکشاید . ازآن روکه عصر، عصرعلم است به اصطلاح جهان نواست وزبان دعوت درعصرعلم هم چیزی جزسنخ علوم نتواند بود . به همین دلیل است که هرجامسلمانان بازبان علم وقلم سخن گفته اند ، گوشهای شنوای بیشتری برای این پیام روشنی بخش دل وجان یافته اند . پس پرداختن به بعد علم درقرآن میتواند حقیقت فراموش شده ای را احیاء نماید وآن اینست که تعریف حقیقی اسلام آن چیزی نیست که غرض ورزان غربی باقراردادن آن تحت تابلوی خشونت، ازآن ارائه میکنند .گوستاولوبون درادامه میگوید: تنها اسلام توانسته است درمدت کوتا درزمینه سیاست،تعلیم،تاریخ، ریاضیات، هیات،شیمی، فلسفه،طب و مانند آنها را درچهارقرناسلام که از هارون الرشید تا ابن رشد بوده اند، بوجود آورد.[15]

عدالت وسماحت اسلام نسبت به غیر مسلمانان

      ازدیدگاه دین داران ، ملتزم به هردینی که میخواهند باشند، چنان شایع ومعروف است که هردینی ازپیروان خود میخواهد نسبت به آن دین وابستگی ودوستی داشته باشند وبدان اعتزازوافتخارنمایند . همچنین باکسانی که بدان دین وآیین اعتقاد وباوردارند ، دست دوستی دهند وغیرهم کیش خود را کافربشمارند وازصمیم قلب بپندارند که فقط دین متبوع ایشان ، برشاهراه حقیقت استواراست وغیرآن باطل ، اسلام نیزیکی ازآن ادیان است . چه بسا این موضوع ازدیدگاه بعضی ازمتدینان به یک آیین، فراترازحد ومرزخود میرود وغیرت وحمیت دینی آنان باعث میشود که باتمام مخالفان خود ازدردشمنی وعداوت درآیند وقلباً ازپیروان غیرهم کیش خود متنفرشوند ، وحقد وکینه نسبت به آنان داشته باشند . باورآنان تاحدی است که خون ومال مخالفان دین خود را مباح میدانند ونه تنها ازتعرض بدان هیچ جرم وکیفری برای خود قایل نمیشوند ، بلکه کینه وتعرض به خون ودارائی آنرا باعث تقرب ونزدیکی به خدا تلقی مینمایند.

      چنین قضیه ای به طورقطع بسیارخطرناک است ، به خصوص هنگامیکه مخالفان دین ازهم میهنان وافراد ملتی باشند، که شامل مسلمان وغیرمسلمان هردو شوند . درین صورت مخالفت بادشمنی باآنان باعث ایجاد تفرقه وازهم پاشیدگی کیان یک امت میگردد همچنین سبب میشود که تمام افراد آن کشورپیوسته درترس واضطراب زندگی نمایند. ازآن بدترایجاد وضعیتی است که موجب بیداری وپادرمیانی ابرقدرت های کینه توزواستعمارگرشود تابدان وسیله اسباب تفرقه وتشتت را افزون نمایند وبرشراره زیرخاکستربدمند وچنان آتشی را شعله ورسازند که تروخشک باهم بسوزند وآنان نظاره گرباشند . [16]

      این مورد (موضعگیری اسلام نسبت به غیرمسلمانان ) یکی ازموارد بسیارمهم دین به شمارمیرود باید ماآنرا سطحی وساده فکرنکنیم ودانشمندان وعالمان متخصص این فن ملتزم هستند که حقایق دین اسلام را بطورواضح تفسیروتفهیم نمایند وهیچ شبهه درآن باقی نگذارند ، تامبادا آنچه اسلام عزیزازآن مبرا وپاک است بدان نسبت داده شود مثلیکه مگویند اسلام باعث عقب ماندگی وتاریکی شده کشورهای غربی درحال ترقی وپیشرفت وتمدن هستند بیایید که ازکاروان تکنالوژی عقب نمانید وغیره وغیره ، همچنین بعضی ازمسلمانان به سبب کج اندیشی وعدم درک درست ازشریعت غرای محمدی مرتکب انحرافات واشتباهات میگردند وبعضی اعمال ورفتاررا به اسلام نسبت میدهند که حقیقت اسلام ازآن مبرااست اما آنان به گمان اینکه کارنیکی انحام میدهند به بیراهه میروند .

حقایقی که باید به آن توجه شود

      قبل ازاینکه موضع گیری اسلام را درین مورد بیان نماییم لازم است به چند نکته مهم بطورخلاصه بپردازیم :

1-   نباید رفتاروعملکرد بعضی ازمسلمانان را که تنگ نظروقاصرازفهم حقایق اسلام هستند به حساب اسلام آورد . بطورکلی اسلام برمسلمانان حجت است نه مسلمانان به اسلام . بارها اتفاق افتاده که اسلام ازسوی بعضی ازطرفداران خود که خود را بدین اسلام نسبت میدهند اما فاقد فهم صحیح ازآن هستند وچنان میپندارند که بااین رفتارخود به اسلام خدمت میکنند درحالیکه ازدشمنان وبدخواهان که روبروبااسلام میجنگند ، بیشترضرروذیان دیده ودچارشکست ومصیبت شده اند . مثلی است که میگویند:

دشمن دانابه ازنادان دوست. شاعرمیگوید: (هردردی را دوائی است که به آن معالجه میشود جزدرد حماقت که هیچ دوائی ندارد.)[17]

2-   گروهی ازمسلمانان جاهل نادان که ضدمخالفان خود هستند وتعصب دینی میورزند وباآنان بدون توجیه وتفسیرشرعی رفتارناشایسته دارند ، غلووتند روی آنان به آن جائی رسیده که خون واموال مخالفان خود را مباح وحلال میدانند ، دیگرمسلمانان نیزازشراین گروه نادان درامان نیستند ، زیرا نخست تیرحمله آنان متوجه هم کیشان خود است وپیوسته آنان را باعناوینی دردین وایمان متهم میکنند وشخصیت آنان را زیرسوال میبرند . همان گونه که شایع ورایج است ، این افراد متعصب وکج اندیش درزیاده روی وتعدی ، آن قدرپیش میروند که نه تنها مسلمانان راستین بلکه دعوتگران اسلامی رانیزبه کفروخروج ازدین وملت اسلام متهم مینمایند حتی به این هم اکتفانمیکنند وبه هتک آنان دست میزنند . این دسته ازمسلمان نماها برای مخدوش ساختن کرامت وشخصیت دیگران ازهیچ کوششی دریغ نمیورزند ، نمونه ای این رفتاررا درمیان گروه خوارج دیده ایم . امروزه نیزجانشینان خلف خوارج همان رفتار را تکرارمیکنند . انگیزه این رفتارناشایسته تکبر، وغرورتباه کننده است . انسان دارنده این صفات خود را فرشته به حساب میآورد ودیگران را شیطان . باید دانست که غروروخود بینی یکی ازبیماری های کشنده وبسیارخطرناک دین به شمارمیرود .

3-   تعصب کورکورانه ای بسیاری ازدین داران ، اغلب عوامل وعلل غیردینی دارد ، باوجود آنکه لباس دین برتن کرده باشد ، اما بعدازپژوهش وتحقیق دریافت میکنیم که عامل اصلی چنین تعصبی مسایل اجتماعی ، اقتصادی ، سیاسی وامثال آن است . به همین سبب این گونه تعصبات فقط دربعضی مناطق دیده میشود بنابراین شرایط اجتماعی ، فرهنگی ، وسیاسی ومانند اینها سبب بذرتعصب درهرمنطقه میشود واگربگوئیم که دین ازین مسایل ورفتارتأثیرپذیرنیست ، درواقع به دین خیانت وظلم کرده ایم .

4-   بعضی مواقع ریشه این تعصب ها وتندروی های مسلمانان مقابل وواکنشی است برتعصب وتندروی ای که ازدیگران مشاهده نموده اند ، آنجاکه بعضی ازدیگران وهم میهنان غیرمسلمان به شدت براندیشه وتفکرخود ، تعصب میورزند ، بنابراین پیوسته اکثریت را متهم کردن به اینکه بااقلیت متعصبانه برخورد میکنند دورازانصاف است . بسیاراتفاق افتاده است، گروه اقلیت یاعده ای ازآنان به سبب ترس ، حتی اگرواقعی نباشد ، یاشایعات وافتراهای وادارمیشوند که علیه اکثریت دست به توطئه بزنند . درچنین شرایطی وثوق واطمینانی که باید میان مردم یک کشوروجود داشته باشد ازبین خواهد رفت ، بازارشایعات گسترده میشود ودیگرکسی توان آنراندارد تابه واضح ساختن وصراحت موضوع را روشن ساخته وازریشه به معالجه آن بپردازد.

تقلید از غرب:

 

شرق را از خود برد تقلید غــــــــــرب           باید این اقوام را تنقید کـــــــــــــــــرد

قوت مغرب نه از چنگ و ربــــــــــاب           نه ز رقصی دختران بی حــــــــــــجاب

نه ز سحر ساحران لاله روســــــــــت           نه ز عریان ساق و نه از قطع موست

محکمی او نه از لادینی اســـــــــــــت           نه فروغش از خط لاتینی اســــــــــــت

علم و فن را ای جوان شوخ و شنگ           مغز  میباید  نه  ملبوس  فرنگ

حکمت از قطع برید جامه نیــــــــست           مانع علم و هنر عمامه نیــــــــــــــست

اندرین ره جز نگه مطلوب نیــــــست           این کله و آن کله مطلوب نیــــــــــست

فکر چالاکی اگر داری بس است

طبع دراکی اگر داری بس است

 

علامه دوکتور محمد اقبال " لاهوری رح "

در یک مجمع علمی علامه "اقبال رح" این فکاهی را عنوان ساخت:

بعد از جنگ جهانی کدام شخص ابلیس را دید که آسوده خاطر، فارغ از شغل اصلی اش خوشحال نشسته است، آن مرد عاقل از ابلیس پرسید که: ای دشمن ایمان و اخلاق، تو و این همه آسودگی! خاطر بگو قضیه چیست؟ ابلیس علیه لعنه گفت که من همه کارها را به هًیت  دولت انگلستان سپردم.

منابع ومأخذ

1-    قرآن کریم ترجمه امام شاه ولی الله دهلوی.

2-    دیگاه های فقهی معاصر، نوشته دکتریوسف قرضاوی ، مترجم دکتراحمدنعمتی ،نشراحسان تهران 1383ه

3-    تفسیرابن کثیر، چاپ حقانیه پشاور.

4-    قرآن درعصرفضاوتکنالوژی ، نوشته کمال روحانی ، چاپ تهران 1383.

5-    آینده درقلمرواسلام ، نوشته علامه سیدقطب شهید ،چاپ تهران 1367ه نشر احسان.

6-    عدالت اجتماعی دراسلام ، نوشته سیدقطب شهید ،چاپ تهران 1367 ه.

7-    خوبترین خوبان ، نوشته عبدلمجید ریگی ، انتشارات دارالعلوم ذاهدان 1386 ه.

8-    نگاهی به تمدن اسلامی واثرآن دربیداری اروپانوشته استاد سیداحمد سادات قتالی استاد دانشگاه هرات.

9-    افغانستان درعهد امانیه نوشته خانم دکترسنزل نوید مترجم محمدنعیم مجددی انتشارات احراری هرات 1388 ه.

 



 - معارف القرآن ج 8 ص 786[1]

 

)  سوره اقره آیه 1-5 جز 30[2]

)  تفسیر قرطبی ج 20 ص 82[3]

 البدایه والنهایه ج 11 ص 31  2

)  تاریخ تمدن اسلام جورجی زیدان مسیحی ص 360[5]

)   نگاهی به تمدن اسلام و اثر آن در بیداری اروپا.[6]

)    نگاهی به تمدن اسلامی و اثرآن در بیداری اروپا، نوشته پوهنیار سیداحمد سادات قتالی استاد دانشگاه هرات.[7]

)  نگاهی به تمدن اسلامی و اثرآن در بیداری اروپا ص 167 نوشته استاد سیداحمد سادات قتالی.[8]

)اسلام دردنیا قبل و بعد از رویداد 11 سپتامبر،احمد"آنتون" ناشر موسسه انتشاراتی حسینی اصل،ص:8، طبع1385[9]

) نگاهی به تمدن اسلامی واثرآن دربیداری اروپا استاد سید احمد سادات قتالی ایتاد دایشگاه هرات.[10]

)  قرآنکریم سوره یسین آیه 40[11]

) سوره یسین آیه 40[12]

) ابن کثیر: ج 3 ص، 157[13]

)  نگاهی به تمدن اسلامی و اثران در بیداری اروپا ص 124 نوشته سید احمد قتالی.[14]

)  نگاهی به تمدن اسلام واثر بیداره آن دراروپا ص 165[15]

)  دیدگاهای فقهی معاصر ج 1 ص 160 داکتر یوسف قرضاوی[16]

)  همان اثر[17]

mojeebullah saadat

مقدمه

نحمده ونصلی علی رسوله الکریم

سلام باد بررهروان دانش وحکمت که قدم بربلندای ثریانهاده وسیمرغ عرفان وحکمت را به صید درآوردند،ودرخت پربار اسلام را باآب حیوان قرآن،حدیث،فقه و تصوف آبیاری نمودند و ازتحمل گرسنگی،تشنگی،فقرو تنگدستی پیمودن بیابانها،کوهسارهاوطی نمودن مسافتهای طولانی و سرزمینهای دور و نزدیک نهراسیدند،تاعلوم نبوی را ازاقصی نقاط دنیاگردآورده به تک تک خانه هارساندند،وبا انواع جهل و نادانی ،بدعت هاورسومات جاهلانه باجان وتن به نبرد پرداختند تاسنت های پیامبرشان در سراسر دنیاهمچون ستاره های درخشان تابیدن گرفت.

دراین عصر پیشرفته و مترقی که دنیا از هر نظر پیشرفت کرده است، مدارس و مکاتب دینی دولتی و خصوصی در هرجا عمومیت پیدا کرده است در اینجا ضروری میدانیم که شمه ای از زحمات وفداکاری ها و نقش رهبری علماسابق کشورمارا برای شاگردان مدارس و محصلین ارجمند توضیح بدهیم. اگرما نقش علمای دینی را درکشورما از قرن اول هجری یعنی ظهوراسلام بطور مختصر توضیح دهیم قلمها ازنوشتن عاجز خواهدماند. فقط بطورخلاصه به آن اشاره میکنیم:

اول اینکه دربین علمای سابق کشورما سه گروپ ذیل را میتوان ازنگاه تاریخی مشخص ساخت.

1- علمای عالی رتبه که در دستگاه دولت استخدام میشدند.

2- علمای پایین رتبه(غالبا کارگزاران مساجد)بودند.

3- علمای مربوط ویا منسوب به طریقه های تصوفی که هم در تذکیه و خودسازی توجه داشتند و هم رهبران جهاد بودند.درسابق تشکیلات و قدرت علما درکشورما باگروپ بندی علمای اهل تسنن و تشیع درجوامع دیگر اسلامی یکسان بود و علما بطورکلی سه نقش مهم را در جامعه ایفا مینمودند.

1- مجریان عدالت.2- استادان مدارس دینی. 3- کارگزاران مساجد در قریه جات. و همچنان کسانیکه فرزندان خودرا به منظور تحصیل علم دین و عالم شدن در مدرسه ها سوق میدادند درقدم اول لازم بود که یک طالب علم برای عالم شدن تعالیم دینی را زیر نظر یک ویا چند عالم شناخته شده در یکی ازمدارس کشور و دیگر ممالک اسلامی بیاموزد واستادانیکه در مدارس کشورما قبلا تدریش میکردند یادر افغانستان و یادر کشورهای اسلامی مانند: مصر،ترکیه،حجاز، هندوستان و بخارا تربیت میشدند. مدارس دینی که در حقیقت مرکز ثقل سیاسی و تصمیم گیری در اسلام تلقی میشوند در قرن نوزدهم در اوایل قرن بیستم عبارت بودند از:

1- مدرسه قلعه قاضی بیک و ده یحیی در کابل.

2- مدرسه تگاب.3- مدرسه قندهار.4- مدرسه قندز.5- مدرسه رستاق.6- مدرسه خلاص زی بگرام.7- مدرسه قلعه بلند و مدرسه های پشاور که آن وقت در اواسط قرن نوردهم بخشی از افغانستان بود، مدرسه شولگره در جنوب غرب غزنی، مدرسه هدا در نزدیک جلالآباد و همچنین مدرسه کوکلتاش بخارا که مخصوص تدریس فق خنفی بود که تعداد زیادی از طلاب و محصلین کابل،قندهار،هرات،بلخ و بدخشان رابخود جلب میکرد این مدرسه ازطرف شاهان درانی باکمک زیاد پولی حمایت میشد. بعدهامدرسه دینی دیوبند هندوستان توسط مولانا محمد قاسم نانوتویی درسال (1863 م) تاسیس گردید. که بعدها مثل مدرسه بخارای شریف شهرت قابل ملاحظه ای پیداکرد. بانفوس ترین علمای افغانستان در شروع قرن بیستم فارغان مدرسه دیوبند بودند که خوشبختانه این حالت قسما باعث بوجودآمدن رابطه نزدیکی دربین گروهای اسلامی و رهبران دینی هند و آفغانستان گردید و ما تاثیرات آنرا در جریان سه دهه اول قرن بیستم به وضاحت دیدیم.

آنعده علمای مشهوری که در دستگاه دولت امانیه موظف بودند، فارغان مدرسه دیوبند و دیگر مدارس هندستان عبارت بودند از:

علمای کاپیسا،پروان و دیگر ولایات:مولوی محمد رفیق خان جمالآغه ایی،مولوی محمدابراهیم کاموی،مولوی عبدالرحمن بیکتوتی،مولوی عبدالرزاق ملاباشی، مولوی گلدست قطغنی،مولوی محمدبشیر،مولوی فضل الربی یکالوی،مولوی محمدحسین،مولوی صیف الرحمن،مولوی عبدالخالق سرخرودی.

علمای قندهار و غیره: مولوی عبدالرووف قندهاری ملاباشی،مولوی محمدسرور واصف قندهاری،مولوی عبدالواسیع قندهاری مولوی محمدابراهیم بارک زایی، مولوی عبدالرب قندهاری،ملاصاحب چکنهوروحانی سرشناس قوم مهمند،پاچاصاحب اسلام پوری میرمحمدصاحب جان،حضرت صاحب چارباغ وغیره.درسابق علما با لقب های مختلف که نمایانگر علمیت و حتی مدرسه تحصیلی شان بود میشدند بطورمثال:لقب شیخ به علمای بسیار برازنده که تعلیمات شانرا در یکی از مدارس عمده حجاز و مصر تکمیل نموده بودند و همچنان به رهبران طریقه های تصوف اطلاق میشد. و لقب مولوی به کسی که در قوانین اسلامی تخصص داشت اطلاق میشد و در ابتدا در مورد فارغان مدارس هندوستان بکار میرفت. و همچنان لقب ده ملا به (ملا ایکه ده تفر ملای دیگر را درس میداد)اطلاق میشد.گزشته ازاین گروه روحانیون خاصتا در جنگهای اول دوم و سوم افغان و انگلیس نقش بسیار فعالی را به عهده داشتندو هم به صفت رهبران الهام بخش جهاد و بسیج کننده مردمی جنگ جویان را هدایت میکردند و هم به عنوان مدافعیین اسلام و حامیان جهاد در پیشاپیش جبهه های مخالف قرار داشتند و در ترویج مطالعات فلسفی،تاریخی و ادبی نقش داشتند که در واقع اکثر اثار ادبی افغانستان که در قرن هجدهم قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم تحریریافته بوسیله عرق ریزی علمای بیدار دینی بوجود آمده است که این یک حقیقت انکار نا پذیر است.

رساله ایکه اکنون دردسترس شما قراردارد تحت عنوان (نقش علماو مدارس دینی در بیداری اسلامی)است آنرا به رشته تحریردرآورده ام ازخداوند منان مسئلت دارم تااین رساله را مایه استفاده خاص وعام بگرداند وبنده را درردیف خدام دین محسوب نموده هرچه بیشتربرای خدمت دین مقدس اسلام توفیق عنایت فرماید .

     دراخیر از برادرعالیقدرم داکترسیدشاکر"سادات" که درتایپ وکمپوزاین اثرزحمات زیادی را متحمل شده تشکری نموده و از جناب برادر فرهنگ دوست ما سیدجلال مکرم"سادات" که در تنظیم و ترتیب این رساله مارا همکاری نمودند سپاس گذارم وازبارگاه ایزد متعال برایشان کامیابی وسرفرازی دارین را خواهانم وهمچنان ازبرادردانشمند ما استاد سیدداؤد « سادات » که درطرح ودیزاین این اثر با وجود مصروفیت های بسیار عرق ریزی نموده مؤفقیت های مزید را درهمه اموردنیوی واخروی برایشان خواستارم وهم چنان ازجناب محترم (     )که مصارف چاپ این اثر را بعهده گرفتند اظهارسپاس وشکران نموده وبرایشان ازدربارایزد متعال درجات ومقام عالی را دردنیاوبهشت برین را درعقبی تمنادارم .

باعرض احترام

سیدمؤمن "سادات"

دانشگاه البیرونی کاپیسا

 

 





فهرست عناوین

عنوان                                                                                                        صفحه

عصرجدیدیاجهان نو. 2

مقتضیات جهان نووانتظارات مردم ازعلماء. 5

قلمروهای نوین درجستارهای عالم شناسی.. 8

علمای ربانی ودشمنان اسلام. 10

مدارس دینی وتحولات جهان نو. 11

مدارس دینی وآینده نگری.. 12

استقلالیت فکری علمای دینی.. 13

سوء استفاده ازسادگی مردم وطلاب مدارس دینی   14

ناصالحان.. 17

ضرورت وجود علمای ربانی وروشنگردرجامعه. 19

چکونگی شکل گیری خوب ترین علماء. 21

شأن اسلامی ما 23

مرکزبیداری درجهان اسلام مراکزدینی است... 24

اهمیت کتاب دراسلام. 26

اهمیت نگارش دراسلام. 28

نقش علوم اسلامی دربنای تمدن.. 31

پیشگوئی قرآن پیرامون حرکت منظم اجرام سماوی بنابه تحقیق علمای جغرافیه وهیات: 35

چراازمیان سیاره ها فقط زمین برای حیات مناسب است ؟ 39

قرآن سرچشمه علوم است... 43

عدالت وسماحت اسلام نسبت به غیر مسلمانان.. 48

حقایقی که باید به آن توجه شود. 51

منابع ومأخذ.. 57

 

عصرجدیدیاجهان نو

انسان امروزگام به عصرنوینی نهاده است ، عصریکه شتاب گسترش علم وتکنالوژی وارتباطات مدرن دیجیتلی والکتریکی زندگی انسان ها را باتغییروتحول اساسی مواجه ساخته است . درین زمان که رسانه های ارتباطی وشبکه های ماهواره ای ، جهان را بشکل یک دهکده درآورده است ، برای علماء ، دانشمندان وروشن فکران باایمان ودیگرشیفته گان اسلام بهترین فرصت است تابااستفاده ازاین رسانه ها فرهنگ اصیل اسلام را به ملل دنیا بشناسانند . فرایند جهانی شدن ، فرهنگ های ملل دنیارا در ارتباط نزدیک قرار داده است . درچنین وضعیتی اگرشریعت اسلام بطورصحیح وبا بهترین اسلوب وشیوه های روزبه مردم شناسانده شود ، مردم دنیا حتماً عاشق اسلام وفرهنگ پویا ومتعالیش میشوند وبه اسلام روزبه روزگرایش پیدامیکنند چراکه فرهنگ اسلام را خداوند متعال مطابق فطرت انسانها وضع فرموده است . این فرهنگ تمام نیازانسانها ، بخصوص نیازهای معنوی را برآورده میسازد . درفرایند جهانی شدن نیازبه معنویت ازهرزمان دیگربیشترشده است . اسلام هم درتمام موارد زندگی ، معنویت را اصل قرارداده است . ازآنجاکه مردم دنیا همواره درپی مؤفقیت ورسیدن به سعادت وآرامش اند فرهنگی را طالبند که بهتروبیشترنیازهای شانرا برآورده سازد وفرهنگ پویای اسلام میتواند ناجی مردم باشد . اسلام تنها وعالیترین راه به سعادت رساندن انسانها است اسلام به زندگی انسانها معنا داده وآنان را ازبیهودگی وتنهایی نجات میدهد . اسلام عزیزامتحان خود را درهمه عرصه ها داده است ازبدوظهوراسلام تازمان پیدایش پدیده شوم ونفرت انگیزاستعمارکه فرهنگ اسلام باتمام وجود حاکمیت داشت ومسلمانان پیروعلمی وعملی شریعت ناب محمد (ص) بودند بهترین زندگی عزت مندانه ومقتدرانه را داشتند وازعالی ترین تمدن برخورداربودند . ازجهان اسلام فرهنگ وعلم بسایرنقاط دنیامیرفت . بنیه های علمی وفرهنگی پیشرفتهای گوناگون عصرحاضرهمه ازدانش ومیراث فرهنگی اسلام است که علمای روشن فکراسلام ازخود بجاگذاشتند هم گذشته گان ما وهم خودما غفلت کردیم وقدروارزش منزلت خود را ندانستیم وازنعمت های الهی درست وبجا استفاده نکردیم طبق رهنمود ها ی دین خود را نساختیم وزندگی نکردیم زندگی خود را بدون پیشوائی قرآن کریم پیش بردیم . بااین ندانم کاری ها وکفران نعمت ها خود را مستحق عذاب الهی گردانیدیم ، لذا دشمنان اسلام بامکروفریب وبابه کارگیری مثلث نفرت انگیز زروزوروتزویر وباتهاجم فرهنگی ، همه چیزمارا ربودند ورازفرهنگ اصیل وهویت وساختاراسلامی مارا ازمادورکردند . دشمنان اسلام برای مقابله بااسلام وانسانیت مسلمانان ، ازهروسیله ممکنی بهره بردند وسیمای دروغینی ازاسلام ترسیم کرده وبه ملل دنیا شناساندند واسلام را مانع پیشرفت وترقی معرفی کرده ، وفرهنگ وارزش های مورد نظرخود را به مردم تحمیل کردند . این است سرنوشت شوم کسانیکه مسلمان اند ، اما ازاسلام دانش وشناخت ندارند وپیروی علمی وعملی ازدین ندارند . اما ملت های که ازاسلام علم وشناخت داشته باشند وپیروعلمی وعملی شریعت غرای محمدی (ص) باشند همیشه باعزت باوقارواقتدارزندگی میکنند وغیرتمندانه ، جنایت کاران وصلیبی هارا بخاک سیاه خواهند نشاند لذا بسیارلازم وضروری است که دلدادگان اسلام بااستفاده ازرسانه های ارتباطی به بهترین نحو وبازبان روززبان تفاهم آمیززمان ، اسلام را به مردم دنیابشناسانند ، تاازفرایند رشد وتعالی جامعه یک پارچه شده جهانی عقب نمانیم .

مقتضیات جهان نووانتظارات مردم ازعلماء

      انتظارمردم ازمسؤلین امورمدارس دینی استادان محترم وایثارگراینست که باجدیت تمام به تربیت وآموزش طلاب دینی بپردازند وبرای نسل های آینده علمای مهذب ومؤدب النفس ، اسلام شناس واقعی ودلسوزوهدفمند بپرورانند این امرمستلزم بازنگری ، اصلاح گری وایجاد تغییروتحول ومطلوب ومورد نیاززمان درتمام ابعاد کاری مدارس دینی بخصوص درسیستم تربیتی وآموزشی است . چون جهانیکه درآن زندگی میکنیم ، ازروند دائم التغییرتحول وپیشرفت تبعیت میکند ، لذا مدارس دینی به حب فرهنگ پویا ومتعالی اسلام واقتضای زمان باید خود را باپیشرفتها ومقتضیات زمان هماهنگ کنند وعلمای دانشمند وکارآمد زمانی بپرورانند . دلبستن به روش های قدیمی والگوهای ثابت وکامل دانستن آنها درشأن اسلامی که دارای پویاترین وبالنده ترین فرهنگ است نمیباشد . بازنگری واصلاح برنامه های درسی وروش های کاری ، ازالزامات پویائی وپیشرفت علمی وفرهنگی واجتماعی مدارس دینی است بازنگری واصلاح گری ، فرایندی مداوم واساسی برای پیشرفت وبقای مدارس دینی است لذامردم ازعلمای عزیزومحترم مدارس دینی وروبه تکامل انتظاردارند که باعنایت به رسالت وبینش جهانی اسلام وباتوجه به ویژه گی های علمای باعلم وعمل ومتعالی وکارآمد درراستای پرورش چنین علمای لایقی ، بسیارلازم وضروری است که مدارس دینی همیشه پویائی لازم را داشته باشند وباکاروان دانش وتمدن روزهمگام پیشروند ومقتضیات زمانی وشرایط بین المللی را درنظرداشته باشند وعلاوه برتدریس علوم اسلامی ودروس مورد نیاززمان  ، سیستم اموزشی خود را به بالاترین درجه وبارعلمی وکیفیت آموزشی برسانند وعلمای بپرورند که آینده نگرباشند ونقش فرداهارا درآئینه امروزخود بنگرند وشریعت اسلام را برای مردم متمدن جهان نو توجیه عقلانی واستدلالی کنند .

چون زچاهی می کنی هرروزخاک

عاقبت اندر رسی در آب  پاک

هرکه جدی کرد در حدی رسید

هرکه رنجی دیدگنجی شدپدید

قلمروهای نوین درجستارهای عالم شناسی

      دشمنان اسلام بوسیله عالم نمایان بین مسلمانان اختلاف بوجود آوردند ومردم را همیشه درحال جنگ وجدال نگه داشته مثل حیله اسقاط وگشتاندن قرآن وغیره تامسلمانان به فکرپیشرفت فرهنگی وعلمی نباشند وبه مطالعات وتحقیقات پژوهشی نپردازند وازپیشرفت دانش وتمدن روز عقب بمانند . آنچه موجب اهمیت یافتن وشناختن علمای واقعی ، این وارثین به حق حضرت رسول اکرم (ص) شده ومطالعه وشناخت پیرامون آنان را ضرورت میبخشد. نقش بسیارسازنده ومفید این علمای والامقام درجوامع اسلامی ودرعصرجهانی شدن است . نقش علمای صادق ودرست کاردرجوامع اسلامی ودرفرایند شکل گیری پدیده جهانی شدن برای هدایت مردم به نشروتبلیغ روزآمد شریعت ناب اسلام واسلامی کردن جهان ، حیاتی است درین عصرمترقی وپیشروملل دنیابراثرگرفتاری های زندگی ماشینی ، وقت ندارند برای شناختن اسلام ،منابع فرهنگ اسلام را مطالعه وتحقیق نمایند لذا برای شناخت اسلام فقط گفتار، رفتاروعمل علمای اسلام ومسلمانان را مورد توجه وارزیابی قرارمیدهند لذا مردم عصرحاضروآینده به علمای که تجسم علمی عملی دستورات دین وفرهنگ رفتاری اسلام باشند سخت نیازمند اند . به علمائیکه دارای ایمان عالمانه وصادقانه هستند ، به علمائیکه حاملان دین ودانش روزوحسن کرداراند ، نیازدارند  ، به علمائیکه نمادی ازحق وبزرگی شخصیت اسلامی هستند وآواز(ان العلماء ورثة الانبیاء) را باگوش جان شنیده ولحظه ای از زدودن بدعت ها وخرافات وکج روی ها ، اضافات وشرک زدائی ازچهره فرهنگ اصیل اسلام وازتلاش در راه نشرواشاعه فرهنگ اسلام وشرح وترویج مفاهیم شریعت محمد دست برندارند ، احساس نیازشدیدمیکنند .

علمای ربانی ودشمنان اسلام

 

توراگنجی که در دنیا بکاراست                                              رضاوصاعت پروردگار است

رضای  او طلب  کن تا  توانی                                              رضای  اوست  گنج  جاودانی

مشو غافل از او یکدم شب و روز                                          به غیر او به  کل  دیده بر دوز

دراین ره هرکه  ثابت قدم نیست                                             به نزد اهل حق محترم نیست

بقایی  نیست  گنج  دنیوی  را                                                طلب میکن تو گنج معنوی را

 

     ازمنظراسلام علمای ربانی ازجایگاه ومنزلت والا مقام برخورداراند . احترام وتکریم علمای باعلم ومتعالی بدین لحاظ است که آنان پس ازتزکیه وخودسازی ، به مدارج عالیه علوم اسلامی وکسب کمالات معنوی واخلاقی رسیده وبرای گسترش اسلام وهدایت مردم زحمات زیادی کشیده اند . این حاملان علم دین ودانش روز، طرفدارحقوق محرومان وراهنمای دلسوزمردم هستند درغم وشادی مردم خود شریک اند درسختی های زندگی همراه مردم اند . این علمای طالب ترقی وتعالی وپیشرفت روزبراثرعبادت ورعایت همیشگی تقوا ودرست کاری وزحماتی که درتبلیغ ونشرشریعت اسلام وهدایت مردم میکوشند ازچنان عزت وشکوه وعظمتی برخورداراند که صاحبان قدرت ومال وچوکی درنزد آنان خود را ناچیزوحقیرمیشمارند . این عزت مندان اسلامی اجازه نمیدهند که غلدران جبارومستکبربه جان مردم بیگناه بیفتند وهستی شانرا غارت کرده وآنان را مورد ظلم وتجاوزقراردهند . لذا دشمنان اسلام خصوصاً یهودیان طماع همیشه بافرهنگااصیل اسلام وعلمای ربانی ضدیت داشته ودرهربرهه اززمان برضد اسلام وعلمای حقانی تبلیغ میکنند .

مدارس دینی وتحولات جهان نو

      انسان فطرتاً موجودی کمال طلب نوگرا وافرینش گروهمیشه خواهان رسیدن به تازه ها است. تغییروتحول ونوگرائی وتجدد باخون انسان عجین ومقتضای طبیعت انسان است . نوگرائی وانگیزه کمال طلبی ازمهم ترین صفات روحی ومعنوی انسان است ، که اورا وادارمیسازد تاازوضعیت موجودش راضی نباشد ووضعیت زندگی خود را به پیشرفته ترین وضع وکمالات بالای معنوی ومقام انسانی خود برساند . بدین لحاظ انسان میکوشد باتربیت وخود سازی وخود شناسی وکسب علوم اسلامی وعلوم مفید روزازخود موجودی متعالی تربسازد وبه وضع زندگی خویش را تغییردهد ونحوه روش زندگی قدیمی را به روشهای جدید تبدیل کند وهرروزنمادوجلوه تازه درزندگی داشته باشد . مولوی میگوید:

عالم چون آب جوست بسته نماید ولیـک           میرود ومیرسد نــونــواین ازکجاست

نـــــوزکجامـــــیرســد کهنه کجامـــیرود           گــرنه ورای نظرعالــم بی منتهاست

تـــــازه می گیـــــروکهن را مــی سپــار           که هــرامسالت فزون است ازسه پار

مدارس دینی وآینده نگری

       آینده نگری وپیش بینی آینده برای شناختن وساختن آینده وفرداهای بهترودرخشان تریکی ازمسایل مهم مدارس علوم دینی است . احساس ضرورت پیش بینی علمی آینده وآینده شناسی ، یکی ازکارهای ضروری برای آموزشگاهای مترقی وپویائی است که میخواهند همگام بازمان ودانش وتمدن روزبه پیش بروند . ضرورت آینده نگری وپیش بینی علمی آینده وبدست آوردن تصوری تقریبی ازآینده مدارس دینی را که حافظ اصلی واصالت اسلام نشروتبلیغ فرهنگ اصیل ، پروردن وارثین به حق حضرت رسول (ص) ومدافع اسلام درمقابل تهاجم فرهنگی ودیگردسیسه های شوم دشمنان اسلام هستند .

استقلالیت فکری علمای دینی

      استقلالیت فکری ، ملکه نفسانی است که به موجب آن انسان ازتعریف وتمجیدوتملق ونفوذپذیری ازناحیه هرفرد وطائفه وطبقات اشراف که باشد اجتناب میورزد . اگرانسان متعهد ویاعالمی دریک جامعه فاقدچنین ملکه نفسانی ومقولۀ علمی واطلاعاتی متناسب باشأن اسلامی وشخصیتی خود باشد، تحت تأثیراشخاص ویاارعاب وتهدید قرارمیگیرد ونمیتواند وظیفه اسلامی خود را آنطورکه خواست اسلام است انجام دهد ، قدرت دفاع ازاسلام وعدالت به مظلومان وبیان معارف اسلامی وواقعیت های زندگی برای مردم را ازدست خواهد داد . کسی که فاقدبنیه علمی واطلاعاتی وآگاهی های روزآمد باشد نمیتواند ازاستقلال فکری وثبات شخصیت برخوردارباشد ، چنین فردی برده فکری ، دنباله رووآلت دست این وآن میشود وآب به آسیاب دشمنان اسلام میریزد . نداشتن استقلالیت فکری وصلاحیت علمی وثبات شخصیت وتوانایی اخلاقی ناشی ازعدم شناخت حقیقت وروح شریعت غرای محمد (ص) وفقدان تزکیه نفس وتربیت اسلامی وملکات اخلاقی است . 

      استقلال فکری وثبات شخصیت وساختاراسلامی ، ازویژه گی های مهم علمای دانشمند واقعی ومتعالی است ، لذا برهمه مسلمانان وبه خصوص برای قشرجوان ومحصلین ارجمند ومبارزین راه اسلام لازم وضروری است که درتحصیل آنها به جدیت تلاش کنند  ،تاقضایا وجریانات دینی ، سیاسی واجتماعی را باعقل ومنطق وروشن بینی درسایه جهان بینی اسلامی تجزیه وتحلیل کرده وبافکری سنجیده وحساب شده بدورازاحساسات تصمیم بگیرند وتحت تأثیرصحنه سازی افراد استفاده جوقرارنگیرند به گفته مولوی :

مـــردحق ازکـــسی نگیــــرد رنگ وبـو           مـــردحـــق ازحـــق پــذیرد رنگ وبــو

 

سوء استفاده ازسادگی مردم وطلاب مدارس دینی

     معمولاً علمای اصیل وپاک سرشت شخصیتی ممتازودوستداشتنی دارند ومردم وطلاب آنهارا دوست دارند این علمای مهذب ومؤدب که منزه ازخود خواهی وغرورعلمی وجاه طلبی هستند ، نورانیت وجزابیت که حاصل ازکمالات روحی ومعنوی است ، ظاهروباطن شانرا فراگرفته است . این نورانیت وجزابیت روحی ، درپیوند دلها وبرقراری ارتباطات روحی ، نقش مهم وکارسازی دارد . علمائیکه دارنده این ویژگی ها هستند دردل مردم بزودی جامیگیرند ومقبولیتی به خصوص درمیان مردم پیدامیکنند طلاب وجوان قطرتاً این نورانیت وجزابیت استادان خود را درک میکنند وآنان را دوست میدارند وبه استادان خود علاقه واعتماد وحتی وابستگی پیدامیکنند امامسؤلانیکه ازحقیقت دین آگاهی کامل ندارند ازطلاب مدارس دینی ومردم ساده لوح سوء استفاده میکنند وبرای زیادکردند طرفداران خود آنان را به اطاعت کورکورانه به خود وادارمیکنند ونمیگذارند آنان رشد فکری واستقلال فکری بدست آورند ، ازطلاب افرادی ضعیف ، عقب مانده انسان نمای قالبی ومرید وابسته به خود میسازند وازآنان برای نمایش قدرت وجاه طلبی خود استفاده میکنند . اما مسؤلینی که ازحقانیت اسلام به صورت کامل واقف هستند واستادانیکه عاشق اسلام اند وفقط اسلام وپیشرفت اهداف آن برایشان مهم است نه چیزدیگر، ازدوستی وعلاقه واعتماد شاگردان مدارس ومردمیکه زیرچطرارشاد وهدایت خود دارند ، نه تنها سوء استفاده نمیکنند بلکه آنان را وادارمیسازند تادوستی وارتباط ومعاشرت واطاعتی همراه باتفکروتعقل داشته باشند وروحیه قوی واستقلال فکری وشخصیت باسباط وباصلابت اسلامی کسب کنند تابه رشد فکری لازم برسند بلآخره به عنوان عالم ودانشمند ومحقق گردند درست بیندیشند ودرست ترتصمیم بگیرند ، محصلان را اهل فکرومطالعه وتحقیق واهل تشخیص بارمیآورند تااستقلال فکری وشخصیت خود را دربرابرهیچکس ازدست ندهند وتحت تأثیرجاذبه شخصیت انسانهای بزرگ دنیوی مرعوب نشوند وخود را زود نبازند وفقط دربرابرالله (ج) ورسول (ص) سرتسلیم خم نموده وبه جزازحق ازهیچکس دیگرپیروی نکنند . مولانامحمد قاسم نانوتوی درضمن اینکه موسس دارلعلوم دیوبند و یکی ازاندیشمندان بزرگ شبه قاره هند بود بسیار ساده زندگی میکرد یک ازار و یک جامه معمولی برتن داشت، مسجد را بادستان خود جاروب میکرد اما و قتیکه باهندو ها و مسیحی هاه به میدان مناظره میآمد آنها به لرزه در می آمدند.

ناصالحان

      درطول تاریخ اسلام ، علمای ربانی زیادی درجهان اسلام ظهورکرده اند امثال علامه سیدقطب شهید ، امام حسن البناء شهید ، شهید عبدالقادرعوده ودیگران درمصروعلامه سیدابولحسن ندوی (رح) ، علامه سیدابوالاعلی مودودی ، حضرت مولانا محمود حسن دیوبندی ، حضرت مولانا محمد الیاس ومولانا ذکریا دهلوی وغیره درهند وعلامه سیدجمال الدین حسینی افغانی ، علامه فیضانی، علامه شهید سیداسمعیل بلخی ، شهید پروفیسوراستاد عبدالرحیم نیازی ، شهید پروفیسوراستاد غلام محمد نیازی وانجنیرحبیب الرحمن شهید وصد ها تن دیگردرافغانستان که هریک نسبت به توان علمی وتقوای خویش ، زحمات وتکالیف ورنج های زیادی را درراه اعلای کلمة الله ونشرتبلیغ شریعت غرای محمدی کشیده وباعث اصلاحات وتحولات زیادی درمنطقه وجهان شده اند ، این وارثین به حق حضرت رسول اکرم (ص) به عنوان حامیان ومدافعان ومبلغان شریعت اسلام وهدایت گران مردم درهمه زمان ، همچون ستارگان درخشان آسمان فرهنگ اسلامی مدرخشیدند وشاگردان شان به این راه هم ادامه میدهند اما بنابرشواهد تاریخ ، عناصرناصالحی نیزدرجامعه مابوده اند که تیشه بر ریشه اسلام که باخون چندین عالم ومجاهدوجوان مؤمن آبیاری شده زده اند وباعث تضعیف ایمان وغیرت وحساسیت دینی مردم وانحطاط مسلمین درسطح جهان شدند وباآبروی اسلام بازی کردند این عناصرناصالح درهردوره ای وجود داشته ودرطول تاریخ اسلام تعمیم داشتند . استاد محمد غزالی مصری درکتاب فقه السیره خود مینویسد : خداوند (ج) افرادی را زشت معرفی میکند که خود را به اسلام منتسب کرده واین دین واسلام را وسیله کسب مال وجمع ثروت قرارداده اند . دشمنان اسلام درمورد اسلام بررسی ومطالعات زیادی داشته اند ومیدانند که فرهنگ اصیل اسلام ماهیتاً ظلم ستیزوعدالت گستراست ومسلمانیکه طبق رهنمودهای فرهنگ اسلام تربیت شود ، انسانی باشخصیت وشکست ناپذیربارمیآید لذا برای رسیدن به اهداف استعماری خود چاره ای کار را دراین دیدند که مردم را ازاسلام اصیل دورکنند .

ضرورت وجود علمای ربانی وروشنگردرجامعه

      وجود علمای ربانی وکاردیده ودلسوز، هدایت گروپیشروقافله انقلابهای درونی وبیرونی مردم ، دربین مسلمانان به مثابه روح درتن ، ضرورتی وصف ناپذیراست . علمای باعلم ومتعالی ، این احیاگران فکروبینش دینی مردم ، نگین زیبای حلقه انسانهای متدین هستند . درطول تاریخ زرین اسلام ، علماء مدافعان جان فداومبلغان خستگی ناپذیرشریعت اسلام بوده ودرمقابل دشمنان اسلام مبارزه علمی وجهادی داشته وباحضورفعال خود درعرصه های علمی وفرهنگی ، ارشاد وهدایت مردم ورهبری نهضت های اسلامی را به عهده داشتند . مسلمانان برای شناختن صحیح شریعت اسلام وانجام وظایف بندگی وبرای طی مؤفقیت آمیزصراط مستقیم به علمای ربانی محتاج اند . مسلمانان نیازدارند که علمای باعلم وباعمل اسلام اصیل را به آنان بشناسانند وفرهنگ اصیل اسلام را ازآفات استعماری که درکمین آن است محفوظ بدارند . این اسلام شناسان ودین داران ومدافعان اصلی برای نشروتبلیغ وگسترش شریعت اسلام ومحفوظ نگهداشتن آن ازآفات ، نگرانی وحساسیت خاصی داشته وهمیشه دغد غه سربلندی وپیشرفت اسلام را دارند . این علمای دلسوزوروشن ضمیر، درهرعصروزمانی حقیقت اسلام را به مردم میشناسانند وچهره نورانی شریعت محمدی را ازخرافات ، بدعت ها ، تحریف ها وزوایدی که درطول تاریخ وارد فرهنگ اصیل اسلام شده اند ، زدوده پاک کرده وساحت مقدس اسلام را ازآنچه که جزء فرهنگ اسلام نیست ، محفوظ میدارند لذا وجود شان دربین امت اسلام بسیارضروری است .حضرت مولاناتهانوی گفته است: فرهنگیان و دانشگاهیان ازنظر فهم و دقت نظر وعمق تفکر نسبت به علمابسیار ضعیف میباشند.

چکونگی شکل گیری خوب ترین علماء

      بعد ازدرخشش اسلام عزیز، شایسته ترین انسانهای شیفته اسلام ، که دارای استعداد های عقلی وعلمی وبالاترین صلاحیت اخلاقی وتقوائی بودند ، به عنوان جان فدایان ورهروان بسیارجدی سیدعالم (ص) شناخته شدند وبعدازرحلت آن حضرت (ص) به عنوان میراث داران آئین بلند مرتبه محمدی (ص) دربین مسلمانان مطرح شدند ومحل رجوع مردم قرارگرفتند . این جریان نسل به نسل ادامه یافت واساس شکل گیری خوبترین علماء یعنی طیف علماء دراسلام گشت . علمای باعلم ، این عاملان حقیقی شریعت ، بیشترین سود برای خود شانرا سیرالی الله وخدمت به بنده گان الله میدانند . این طاووسان بوستان محمد وهادی والگوی رهجویان راه خدا درفرایند مدیریت فکری وهدایت مردم ، انتقال دهنده فرهنگ اصیل اسلام ازنسلی به نسل دیگرهستند . مردم دررشد وتکوین شخصیت خود ، علمای ربانی را الگوی خود قرارمیدهند وگفتارورفتاروعمل کرد وشخصیت آنان را مورد توجه قرارمیدهند . رابطه علماء با مردم ، رابطه دوستانه ارشادی وجلوه ای اززیباترین ارتباطات اسلامی است . این علماء دژهای اسلام وحاملان علم دین ودانش روزهستند این انسانهای والای ارشاد وهدایت ، شخصیتی دوستداشتنی دارند مردم این الگوهای رشد وتعالی را قلباً دوست دارند وبه آنان ارادت میورزند .

شأن اسلامی ما

      شأن والاوجایگاه اسلامی ما ونیزاقتضای این عصرمترقی انفجاراطلاعات ودانائی که درآن تحول وپویائی اندیشه ها بسیارسریع است وسرعت گردش چرخه اطلاعات ، شتاب فزاینده ای گرفته ، ایجاب میکندکه جوانان غیرتمند وروشن فکرومتعهد به اسلام به خصوص طلاب مدارس دینی ومحصلان بامطالعه منظم وهمیشگی خود درارتقای سطح فکروفرهنگ خود درتلاش باشند ارزش وقت را بشناسند تابتوانند بانگرش منطقی نو ، خود را باواقعیت های زندگی متعالی وباپدیده های مدرن این عصرانطباق داده وقدرتمندانه همراه کاروان دانش وتمدن جدید پیش روند ، چراکه اولاً : داشتن دانش وآگاهی ، مهمترین عامل پیروزی درانجام رسالت انسانی ووظایف شرعی است وثانیاً : مطالعه علاوه براینکه مهمترین وسیله دانش افزائی وتقویت کننده بنیه علمی واطلاعاتی است ، به انسان جرئت وشهامت فوق العاه ای نیزمیبخشد . هرمسلمانیکه هرروزمفتخربه تلاوت قرآن عظیم الشان واحادیث نبوی شود وبه مطالعه کتب مفید وجریده ها روزنامه ها بپردازد وازفرهنگ روزواوضاع جامعه وجهان مطلع گردیده وهمواره درجریان خبرها وآگاهی های جاری وافکارنوین باشد میتواند باروشن بینی وجرئت کامل وشهامت منطقی وعقلانی ، اظهاروجود وابرازنظرکند وافکاروتدابیرعالمانه خود را به دیگران انتقال داده ودرهرمحفلی باسخنرانی های روشن گرانه وباشیوه های روزبه تبلیغ فرهنگ حیات بخش وعزت بخش اسلام عزیزبپردازد .

مرکزبیداری درجهان اسلام مراکزدینی است

      تاریخ درخشان اسلام گواه است که ازبدوظهوراسلام ، علمای ربانی اندیشمند ورسالت شناس ومعززی که قایمقام نبی (ص) یعنی شاگردان مکتب رسول الله (ص) درعصرزمان خود وحاملین علوم اسلامی ومشعل داران دانش روزهستند ، ضمن ارشاد وهدایت مردم وتبلیغ دین ونشرفرهنگ اسلام همیشه ازحریم مقدس اسلام وارزشهای معنوی واخلاقی وانسانی درمقابل بدخواهان دشمنان اسلام باقوت دفاع وازشعایراسلامی حراست کرده اند . یکی ازکارهای مهم فرهنگی که علمای متعهد ودلسوزبرای نمایاندن ابعاد گوناگون فرهنگ اسلام وجهانی کردن آن درجواروظایف شرعی یعنی ضمن تدریس درمساجد ومدارس دینی ومکاتب ودرطول زندگی خود انجام میدادند ، دست زدن به تألیف کتاب ومقالات دینی علمی ، ادبی بوده است . بوسیله کتاب وکتابت ورساله ارتباط خود را بامردم برقرارساخته وآنان را باحقایق معارف فرهنگ اسلام آشنا میکردند . بانوشتن کتاب ضمن روشن گری وتبلیغ همه جانبه فرهنگ اسلام ، دسیسه ها وتبلیغات دشمنان اسلام را خنثی میکردند وبابیادگارگذاشتن آثارقلمی خود به فرهنگ اسلام خدمت کرده ودین خود را نسبت به رسالت شان ادا کردند ، بطوریکه روزگارفعلی پیشرفت فرهنگی وعلمی وهنری وغیره  مدیون زحمات آنان است . جای بس تاسف است که امروز علما و محصلین وشاگردان مدارس به امرنوشتن آثار فرهنگی و علمی بی اعتنایی نشان میدهند و در زندگی شان ازخود آثار علمی بجای نمیگذارند(1)[1].

اهمیت کتاب دراسلام

 

اندیشه تو گرچه بود در خوشاب                                            تابان نشود تاکه نیاید به کتاب  

بناهای     آباد    گردد    خراب                                            ز باران  و  از  تابش  آفتاب

پی  افگندم   از نظم  کاخی   بلند                                           که از باد و باران  نیاید گزند

نمیرم از این پس که من  زنده ام                                           که  تخم  سخن  را  پراکنده ام

      همه ادیان باکتاب کارخودرا شروع کردند خداوند منان[2] به نبی مکرمش حضرت رسول اکرم (ص) فرمان داد تارسالتش را باکتاب وقلم وخواندن آغازکند . قرآن عظیم الشان که عالی ترین کتاب ومهم ترین مشعل هدایت وقانون اساسی انسانها دردنیاست بزرگترین معجزه پیامبرعالیقدراست که خود نشان دهنده اهمیت باارزش وسازنده کتاب است کتاب یعنی این گوهرعظیم . بهترین وسودمند ترین پدیده بشردرطول تاریخ است این پدیده باارزش وگنجینه گرانقدردانش جهانی ، دارای معارف حقایق دینی اطلاعات عمومی ، آداب ورسوم ، نکات پند آمیزوقایع وتجارب تاریخی وعلمی است که بیشترین تأثیررا درارتقای فکروفرهنگ وشخصیت انسان داشته ودارای رهنمود های مهمی برای زندگیست کتاب مهمترین ابزاری برای تعلیم وتربیت انسانهاست که ازقدیم الایام تابه امروزمهمترین وسیله ارتباطی وابزارانتقال دهنده دانش وتجارب وفرهنگ درجوامع انسانی بوده ودرروزگارفعلی نیزکه عصرترقی وپیشرفت وانفجاراطلاعات وارتباطات ماهواره ای است ومطالعه ازطریق انترنت وکامپیوترامکان پذیرشده ، هنوزهم جایگاه ممتازخود را حفظ کرده ونیازطلاب ومحصلین ودانشجویان را برآورده میسازد .

اهمیت نگارش دراسلام

 

در حدیث آمده است: ( مداد العلما افضل من دما اشهدا)

درفرهنگ اسلام به نوشتن وقید علم ، اهیت زیادی داده شده است . خداوند محبوب (ج) درکلام مجیدش میفرماید : (ن والقلم ومایسطرون ) ترجمه (قسم به قلم وآن چه نویسندگان مینویسند .) دراحادیث آمده حبیب خدا حضرت رسول گرامی (ص) فرمودند :

(قیدوا العلم ، قیل : وماتقیده ؟ قال کتابته ) ترجمه (علم ودانش را به قید وقلم وبند درآرید . عرض کردند : راه آن چیست ؟ فرمود : کتابت ونگارش آن است .)

علما نوشته اند: در جهان هستی سه نوع قلم وجود دارد، اول قلم آنست که خداوند آنرا آفرید تا توسط آن تقدیر عالم را بنویسد. دوم قلم فرشتگان که بوسیله آن حوارث اعمال آنهارا مینویسد. سوم قلم انسانها که بوسیله آن علوم انسانی و حوادث تاریخی نوشته میشود.[3]

     ونیزفرمودند : ( کسی که ازمن دانشی یاحدیثی بنویسد ، تاوقتی که آن نوشته در دنیا باقی است به نویسنده آن اجروثواب میرسد وهرمؤمنی که بمیرد ونوشته هرچند کم باشد ازخود باقی گذارد ، آن نوشته در روز قیامت بین او وعذاب حایل خواهد شد .) حضرت ابن عباس میگوید : ازحضرت رسول (ص) برای نوشتن احادیث اجازه خواستم فرمودند : (آری بنویسید ، همانا خداوند باقلم تعلیم داده است .) درجنگ بدرکه تعدادی اسیرشدند درمیان اسیران افراد باسوادی بودند . حضرت رسول (ص) فرمودند : (هرکدام ازشماکه به ده نفرازمسلمانان سواد بیاموزد آزاد خواهد شد.)حافظ ابن[4]کثیر در شرح حال امام بخاری مینویسد که اوهرشب قبل از استراحت فواید و یادداشتهای خودرا مینوشت و خواب میکرد هرگاه دروقت خواب مطلبی بیادش میآمد فورا برخاسته چراغ را روشن میکرد و آن مطلب را یادداشت میکردوگاهی بیست مرتبه این کار تکرار میشد(1)

      فرمایشان حضرت رب العزت (ج) وعم نواله ونبی مکرمش (ص) عامل اصلی پیشرفت های علمی درتألیف وترجمه دردنیای اسلام شد وشوق فراوانی دربین علماء ودانشمندان وصاحبان خرد ایجاد کرد تادست به نوشتن کتاب ورساله بزنند . شواهد تاریخی بیان میدارند که قبل ازاسلام درمناطق عربی ، خبری ازعلم ودانش ونوشتن کتاب نبوده است . اززمان بعثت نبی مکرم (ص) به بعد که جهان بانورعلم قرآن وحدیث نبوی (ص) روشن گردید ، پایه واساس نوشتن کتاب گذاشته شد[5] وحضرت رسول کریم (ص) دستورجمع آوری ونوشتن آیاتی را که نازل میشدند ، صادرفرمودند. درکشف الظنون آمده : اولین کتاب را عبدالملک بن عبدالعزیزجریح بصری متوفی 155 هجری ، نوشته است عبدالملک ومالک ابن انس اولین کسانی بودند که کتابت کردند . نوشتن کتاب امری بسیارمفید وضروری است . بکارگیری قلم ونوشتن معارف وقوانین قرآن وشریعت وتجربیات ودروس علمای ربانی وطراوشات فکری دانشمندان اسلام ، دررشد وبالندگی فرهنگ اسلام نقش بسیارمهمی داشته وموجب رشد وشگوفائی علمی ، فرهنگی ، ادبی روزگارفعلی را فراهم آورده است .

نقش علوم اسلامی دربنای تمدن

      (گوستاولوبون)[6] فیلسوف تاریخ نگاروجامعه شناس مشهورفرانسوی میگوید : (مسلمانان بودند که به جهانیان فهماندند آزادی فکرچگونه به اثبات واستقامت دین سازگاری وتناسب دارد . هیچ جای تعجب نیست اگردراین فضای آزاد علمی ، تمدنی ارزشمند ووالاهمچون تمدن اسلامی متولد شود که علم وایمان را باهم جمع کرده ، ودین ودنیارا درهم آمیزد ، حتی اروپا جزبابهره گیری ازاشعه ای این تمدن پهناورووسیع به نهضت علمی انقلاب فرهنگی دست نیافت ، بلکه بااستفاده ازپرتواین نوردرخشنده توانست اززندان تقلید وسردرگمی باگردش بدورمدارنظرات پوسیده قدیمی وقیاسهای ارسطوئی ومنطق سوری ، بسوی عمق اکتشافات واستقراء وکاوش وتجربه ، آزاد گردد وهمه این پیشرفت های امروزی اروپا مرهون روش علمی اسلامی است که آنرا ازروشهای حکومات اموی ها وعباسی ها که دراسلام عصرطلائی بود حاصل کرد . که پیش ازآن درکشورهای غربی وجامعه اروپائی چیزی بنام پیشرفت وعلم وتکنالوژی مدرن وجود نداشت .[7] همین مسلمانان بودند که قبل ازهرچیزبا بهره گیری ازدین پاک اسلام به کشف آن نایل گردیدند فیلسوف فرانسوی میگوید : انسان به شاگردی میماند که قدرت ارتقاء به درجه استادی را ندارد. جزاینکه شیوه کارخود را ازدیگران تقلید کند . اروپائی ها درقرون وسطی هنوزمتکی برکتاب وتکراردرس معلم بودند ، روش وبرنامه مسلمانان مبنی برآزمایش وتحقیق بود مسلمانان مسائل را آزمودند وتجربه کردند ودرجهان اولین کسانی بودند که اهمیت این برنامه را درک کردند وخود شان زمان های طولانی را درمیدان تحقیقات علمی سپری کردند یک دانشمند آنها میگوید :       درمیان رصد گیرها تعداد یونانیان دو یا سه نفراست ، وتعداد فراوانی ازآنهارا مسلمانان تشکیل داده اند ، واما درعلم شیمی حتی یک متخصص یونانی هم وجود ندارد ، درحالیکه شیمی دانان مسلمان ازصد نفرهم تجاوزکرده اند .[8] سن توماس تمام فلسفه اش ماخوذازابن رشد است وتمام دارالعلوم های اروپا تاپانصد الی ششصد سال روی همین ترجمه ها دایرو مدارعلوم آنها فقط علوم مسلمانها بوده است. داکتر(نشار) درکتاب باارزش خود (روش تحقیق متفکران مسلمان وکشف روش علمی درجهان اسلام ) بطورکلی دونتیجه مهم را یادآورمیشود ، (لیف لاسموسن) اعتراف میکند به اینکه دین اسلام درغرب دنمارک بسرعت درحال گسترش است گفت که: با پیاده نمودن گفتگوها بین فرهنگ ها، انسانها بهتر هم دیگررا درک کرده وروند اتحاد درسرزمینهای اسلامی نیز رو به بهبود خواهد رفت.[9]

اول : متفکران حقیقی مسلمان که نمایانگرروح پاک اسلامی هستند ، منطق صوری ارسطوئی راقبول نکرده اند ، زیرا روش آن قیاسی است وبه روش استقرائی یاروش تجربی اعتراف نمیکند .

دوم : مسلمانان همین روش علمی را باتمام جزئیاتش بنیاد نهاده اند که ازطریق هسپانیا ازجهان اسلام به اروپا انتقال یافت .[10] شریتی در موردهنر اسلامی میگوید:اروپا برای مدت زمانی نزدیک به هزار سال چنان به هنر اسلامی خیره مانده بودکه گویا شگفت انگیزبرین چیزهاراندیده است.

 پیشگوئی قرآن پیرامون حرکت منظم اجرام سماوی بنابه تحقیق علمای جغرافیه وهیات:

       قرآن کریم درآیه (40) سوره مبارکه یاسین شریف درباره خورشید وماه میگوید : (وکل فی فلک یسبحون ) ، (هرکدام آنها درسپهری شناوراند ) .[11]

      انسان عصرقدیم حرکت ستارگان را مشاهده میکرد ومیدید که این موجودات آسمانی ، درزمان معینی ازیکدیگرفاصله گرفته یابه همدیگرنزدیک میشوند ازین روتعبیرقرآنی فوق الذکربرای خورشید وماه هیچ تعجب یااستبعادی را درمیان مخاطبانش برنمی انگیخت . اما پژوهشهای علم جدید در نتیجه تحقیقات علمای اسلام، به این تعبیرات قرآنی جامه ء نوینی پوشانده وابعاد واعماق جدیدی را برآن افزود . چه آن گونه که مشاهدات ومطالعات جدید علمی نشان دادند ، قرآن نه فقط برای حرکت این اجرام آسمانی تعبیرات دقیقی را بکارگرفته است ، بلکه حتی بااین تعبیرات ، کلید های اصلی بحث های نجومی را نیزدراختیاردانش نوین بشری قرارداده است . طوریکه همه میدانیم ، قرآن کریم درزمانی نازل گردید که علم نجوم به حقایق مطرح شده درقرآن به این ارتباط ، دست رسی پیدانکرده بود بلکه بررسی های علمای نجوم وفلکیات چندین قرن پس ازنزول قرآن ادامه یافت تاسرانجام بااختراع آلات وافزاری توسط دانشمندان اسلام ، چون رصد خانه وتلسکوپ ها وغیره بشربه یافته های جدیدی ازدانش نجومی دست پیداکرد وآنگاه به همان جائی رسید که قرآن کریم قرن ها قبل ازآن یادآوری کرده بود . هنگامی که گالیله درسال1609 م به اختراع تلسکوبی مؤفق گردید که میتوانست اجسام واقع شده درفاصله های دور را سی باروسطح آنهارا هزارباربه ساحه دید انسان نزدیکترسازد ، درست درین زمان بود که دانش نجوم امکان علمی آنرا یافت که به پاره ای ازحقایق مهم درین زمینه دست پیدانماید وازجمله به این حقیقت که خورشید برمدارخاص خود شناوراست . چه باترصد خورشید بوسیله این تلسکوپ ، وجود مناطق سیاهی درکره فوق الذکربه مشاهده رسید که این مناطق ازیک کناره قرص خورشید به کناره دیگرآن درحال انتقال وحرکت بوده ، سپس به مدت دوهفته کاملاً ناپدید میگردیدند وبازمجدداً ظاهرمیشدند. گالیله ازطریق این مشاهدات ، به این نتیجه دست یافت که خورشید برمدارخود حرکت دورانی دارد . باترصد سیارات دیگرنیزثابت شده که زمین نیز دارای حرکت دورانی است وآن گونه که قبلاً پنداشته میشد ساکن وبیحرکت نمیباشد به همین ترتیب دیری نگذشت که حرکت دورانی هریک ازخورشید وماه درمدارهای مخصوص آنها نیزثابت گردید وبرمبنای این رهیافتها این حقیقت که هرگزمتصورنیست تاخورشید بتواند مهتاب را دریافته وخود را به آن برساند ، به اثبات رسید پس ماچرا بااین عقلی که خداوند (ج) به ما ارزانی فرموده است به اعجازعلمی قرآن کریم باورنکنیم ، درحالیکه حدود 1039 سال قبل ازآن که گالیله همکارانش به این نتایج نجومی دست پیداکردند ، قرآن کریم درآیه (40) ازسوره مبارکه یاسین به صراحت بیان کرد که ک : ( لاالشمس ینبغی لها أن تدرک القمرولاالیل سابق النهاروکل فی فلک یسبحون ) .[12] (به درگردش منظم عالم ، خورشید را شاید که به ماه فرارسد ونه شب به روز سبقت میگیرد وهریک درمدارمعینی درفضای بی پایان شناورند ) .

      چنانکه قرآن یکهزاروچهارصد سال قبل ، نه فقط دریک آیه ، بلکه درآیه های متعددی حرکت دورانی منظم زمین را نیزبه اثبات رساند . که به اثر تحقیقات علمای اسلام برای ماواضیح گشت حالامیپردازیم به بیان چند تا از سیاره ها:

چراازمیان سیاره ها فقط زمین برای حیات مناسب است ؟

      مابروی سیاره ای به اسم زمین درحال حیات هستیم . اما چرا ازمیان تمام سیاره های منظومه شمسی ، ازجمله : عطارد ، زهره ، مریخ ، مشتری ، زحل ، اورانوس ، نپتون وپلوتون ، فقط زمین است که برای حیات انسان ها مناسب است .

      سیاره عطارد را درنظرمیگیریم ، این سیاره دارای 88 روزدرسال یعنی 44 شب در44 روز پی درپی میباشد آیا چنین شرایطی برای زندگی مناسب است ؟ هرچه که میخوابی وبیدارمیشوی شب به انتها نمیرسد هرچهارفصل سال درین 88 روزاست واین ستاره درین مدت دورکامل خورشید را تمام میکند علاوه براین فاقد هوا است وبااین اوصاف شایسته زندگی نیست . یاسیاره زهره که دارای 225 روزاست که نصف آن درحدود 100 روزوشب وبقیه روز پی درپی است . اما درجه حرارت آن درروزبه 20 درجه میرسد وشبها به 20 درجه زیرصفرقراردارد آیا چنین شرایطی برای زندگی مناسب است ، جائیکه نه هوا ونه آب وجود دارد . 

      اما سیاره مریخ ، هرچند که دارای روز 24 ساعته میباشد اما هرسال آن 687 روزاست ، اگرانسان درآنجا زندگی کند ، باید پس ازسه نسل بتواند فصلی مانند تابستان را ببیند یعنی هیچ پدری به همراه فرزندش قادربه دیدن فصل جدید نیست ونمیتوانند اززیبائی ها وتغییرات متنوع ، که حاصل تغییرفصول است بهرمند شوند ، این سیاره درمدت 687 روزبه دورخورشید میچرخد ودرجه حرارت آن برابرهفتاد درجه زیرصفرمیباشد . ازآب وهوا نیزخبری نیست آیاچنین مکانی شایسته زندگی است؟

      سیاره مشتری که روزهای آن باگذشت 5 ساعت به انتها میرسد وهرسال آن 12 روز است وحرارتی برابر130 درجه زیرصفروضخامتی برابر4/1 ضخامت زمین دارد درواقع سیاره ای متشکل ازگازها است ، آیااینجا نیزشایسته زندگی است ؟

      زحل ، یعنی سیاره با29 روزدرسال وفاصله برابریک میلیارد وچهارصد هزارکیلومترباخورشید . واورانوس که هرسال آن چهل وهشت روزاست . ونپتون که هرسال آن صدوشست ونه روزاست وپلوتون که هرسال آن دوصدوچهل وهفت روزاست . آیااین چنین سیاره ها شایسته زندگی هستند. بلکه زمین شایسته حیات است که خداوند به علم قدیمش برای انسان آنرا تعیین کرده است که خداوند فرموده است : (الذی جعل لکم الأرض مهداً ) .[13] ابن کثیردرتفسیرخود جلد3 ص 157 ، مفرماید:(منظورازمهد ، جای قراروآرامش است میتوانید روی آن ایستاده ، بخوابید ویاسفرکنید )

چگونه ممکن است که ماانسان ها برای اطفال خود ، گهواره ای راحت ونرم باحرارت معتدل را مهیامیکنیم که ازهرجهت بااو سازگارباشد . اماخداوند متعال باانسان چنین نکند؟ بلکه اونیزبه لطف ومهربانی خود ، زمین را گهواره انسان برای زندگی قرارداده است ، لذا فاصله انراباخورشید متعادل قرارداده دمایش را ازصفرتا 40 درجه تنظیم کرده ، ضخامت آنرا متوسط ، خورشید ونیروی جاذبه وسرعت روزانه آنرا باخورشید وطول فصول آنرا متعادل ودرحد متوسط وسازگارباحیات انسان قرارداده ونعمت خود را علاوه براین برما انسان های ناشکرتکمیل کرده است لذا میفرماید : (الذی جعل لکم الأرض مهداً وجعل لکم فیها سبلاً لعلکم تهتدون ) ((زخرف :10 )) (کسی که زمین را گهواره یعنی زندگی ومحل آرامش شما کرده است ودرآن راه های بوجود آورده است تااینکه رهنمود شوید .)

قرآن سرچشمه علوم است

     به اثر تحقیقات علمای بیدارمعاصر علوم اسلامی شعب زیادی پیدا کرده وتمام شعب گوناگون آن ازقرآن سرچشمه گرفت . عدّه ای متوجه به ضبط لغات وکلماتش شدند وبرای شناختن حروف ومخارجش کوشش کردند تاعلم قرائت وتجوید وعلم حروف پیدا شد ، دسته دیگری دراطراف اعراب حرکاتش وتغییرکلماتش ودرلازم متعدی ومواد کلماتش بحث کردند تاعلم صرف و نحو پیداشد دسته دیگرازکیفیت کتابت ورسم الفاظ آن بحث کردند تاعلم رسم الخط پیداشد ، دسته دیگربه معانی محتمله وترجیح این معنی برآن معنی پرداختند تاازآن علم تفسیرپیداشد ، دسته دیگردرقواعد عقلی وشواهد توحیدی درذات وصفات الهی که درقرآن بود بحث نمودند تاازآن علم کلام پیداشد ، عدّه دیگردرکیفیت استخراج استنباط احکام وبحث درحقیقت ومجازوعام وخاص ونص وظاهرومجمل ومبین قرآن بحث کردند تاعلم اصول پیدا شد ، عدّه درفروع وافعال مکلفین وصحت  وبطلان آن تفحص کردند تاعلم فقه پیدا شد ،  عدّه دیگردرقصص وآثارواخبارقرآنی تحقیق کردند تاعلم تاریخ مرتب شد ، عده دیگردرمواعظ ووعد ووعید وصفات حسنه وسیئه بیان شده درقرآن تفحص کردند تاعلم اخلاق پیداشد ، عده دیگردرخطابات واقتضای مقامات بحث کردند تاعلم خطابه پیداشد ، عده دیگردرسهام وفرایض وتقسیمات قرآن تحقیق کردند تاعلم حساب دراسلام پیداشد ، عده دیگردرعلوم طبیعی قرآن وکیفیت ایجاد شب وروزوگردش کواکب ونجوم پرداخته وازآن علم هیئت دراسلام پیداشد ، عده دیگردراطراف سلاست وروانی الفاظ قرآن وحسن نظم وسیاق کلام وایجازواطناب آن بحث کردند تاعلم معانی وبیان بوجود آمد ، وهمچنین علم زبروبینات وسایرعلوم که قواعد وقوانین تمام آنهارا ازقرآن گرفته وازآن استخراج کردند ، هریک ازعلماء ودانشمندان علوم اسلامی برای اثبات نظریه خود استدلال واستشهاد وآیات قرآن می کردند ، وسپس به واسطه کوشش دانشمندان شرق وغرب ترقیاتی دراین علوم پیداشد ، ولی ماده ومنشأ وسرچشمه تمام این علوم قرآن بوده ، اما نباید فراموش کرد یک نفرامی بیسوادی که میان جمعی ازبیسوادان نشونما کرده ممکن نیست چنین کتابی که ماده همه این علوم بوده بیاورد، مگرآنگه ازطرف خدای تعالی به اوتعلیم شده باشد . یک حکایت مختصررا خدمت شما عرض میکنم که قابل تأمل است : کدام شخصی را که اصلاً قاری قرآن بود اما این بدبخت قرآن را قصداً فراموش کرده بود وارد مکتب شد بالآخره ازطریق امتحان کانکوردردانشگاه راه یافت وسپس ازرشته انجنیری فارغ التحصیل گردید روزی ازروزها به این انجنیرکسی گفته بود که قاری صاحب چطورهستی؟ این شخص مخاطب یعنی انجنیرصاحب درجواب گفته بود که لیاقت بنده ازقاری قرآن بلند تراست غافل ازاینکه این شخص احمق ونادان به عمق قرآن توجه نکرده بود که قرآن مصدرهمه علوم است وفقط بنام مسلمان تذکره ای زندگی میکرد تحصیلات خود را تکمیل کرده بود وبه غروراین که من مدرک لسانس دارم به کسی ضرورت ندارم . متأسفانه اینطوراشخاص درکشورمازیاد هستند اما ما انجنیران وداکترانی هم داریم که دراسلام شناسی تخصص دارند وبه علمای دین که وارثین به حق پیامبران (ص) اند احترام عمیق دارند ، لذا به آنها ازخداوند (ج) هدایت کامل وبه این ها توفیق بیشترمیخواهیم . گوستاولوبون میگوید: علمای اسلام اندلس راازنظرعلمی ومالی بکلی منقلب نموده وآن راتاج سر اروپاکرده بودندو دانشمندان اسلام تاچندین قرن معلم اروپا بوده اند.[14]

پرداختن قرآن به علوم تجربی وطبیعی میتواند بهترین مشوق وانگیزه برای مسلمانان باشد تامسیرپژوهشهای علمی را پی گرفته وبه پیشرفت معرفتی وعلمی دست یابند وبزرگترین چالش دنیای اسلام را که همانا عقب ماندگی وغفلت درعرصه علوم است درمان کنند. چنانکه این عامل نقش خود را درعصراولیه طلائی اسلام که مسلمانان هم ازنظرفهم وهم درعمل به قرآن نزدیکتربودند بدرستی ایفاکرد وجهان اسلام دردوران خلافت های اموی وعباسی شاهد یک رستاخیزعلمی وفرهنگی فراگیرگشت ، بطوریکه رنسانس اسلامی پیش درآمدی برای رنسانس اروپا شد وتمدن اسلامی بادوویژگی (معنویت ) توأم با(مدنیت) پابه عرصه وجود گذاشت . اعجازعلمی قرآن کریم ، ابزارووسایل مؤثرنوینی برای آشنا ساختن غیرمسلمانان به حقیقت اسلام است . که میتواند پنجره جدیدی بسوی افق های این دین بروی شان بکشاید . ازآن روکه عصر، عصرعلم است به اصطلاح جهان نواست وزبان دعوت درعصرعلم هم چیزی جزسنخ علوم نتواند بود . به همین دلیل است که هرجامسلمانان بازبان علم وقلم سخن گفته اند ، گوشهای شنوای بیشتری برای این پیام روشنی بخش دل وجان یافته اند . پس پرداختن به بعد علم درقرآن میتواند حقیقت فراموش شده ای را احیاء نماید وآن اینست که تعریف حقیقی اسلام آن چیزی نیست که غرض ورزان غربی باقراردادن آن تحت تابلوی خشونت، ازآن ارائه میکنند .گوستاولوبون درادامه میگوید: تنها اسلام توانسته است درمدت کوتا درزمینه سیاست،تعلیم،تاریخ، ریاضیات، هیات،شیمی، فلسفه،طب و مانند آنها را درچهارقرناسلام که از هارون الرشید تا ابن رشد بوده اند، بوجود آورد.[15]

عدالت وسماحت اسلام نسبت به غیر مسلمانان

      ازدیدگاه دین داران ، ملتزم به هردینی که میخواهند باشند، چنان شایع ومعروف است که هردینی ازپیروان خود میخواهد نسبت به آن دین وابستگی ودوستی داشته باشند وبدان اعتزازوافتخارنمایند . همچنین باکسانی که بدان دین وآیین اعتقاد وباوردارند ، دست دوستی دهند وغیرهم کیش خود را کافربشمارند وازصمیم قلب بپندارند که فقط دین متبوع ایشان ، برشاهراه حقیقت استواراست وغیرآن باطل ، اسلام نیزیکی ازآن ادیان است . چه بسا این موضوع ازدیدگاه بعضی ازمتدینان به یک آیین، فراترازحد ومرزخود میرود وغیرت وحمیت دینی آنان باعث میشود که باتمام مخالفان خود ازدردشمنی وعداوت درآیند وقلباً ازپیروان غیرهم کیش خود متنفرشوند ، وحقد وکینه نسبت به آنان داشته باشند . باورآنان تاحدی است که خون ومال مخالفان دین خود را مباح میدانند ونه تنها ازتعرض بدان هیچ جرم وکیفری برای خود قایل نمیشوند ، بلکه کینه وتعرض به خون ودارائی آنرا باعث تقرب ونزدیکی به خدا تلقی مینمایند.

      چنین قضیه ای به طورقطع بسیارخطرناک است ، به خصوص هنگامیکه مخالفان دین ازهم میهنان وافراد ملتی باشند، که شامل مسلمان وغیرمسلمان هردو شوند . درین صورت مخالفت بادشمنی باآنان باعث ایجاد تفرقه وازهم پاشیدگی کیان یک امت میگردد همچنین سبب میشود که تمام افراد آن کشورپیوسته درترس واضطراب زندگی نمایند. ازآن بدترایجاد وضعیتی است که موجب بیداری وپادرمیانی ابرقدرت های کینه توزواستعمارگرشود تابدان وسیله اسباب تفرقه وتشتت را افزون نمایند وبرشراره زیرخاکستربدمند وچنان آتشی را شعله ورسازند که تروخشک باهم بسوزند وآنان نظاره گرباشند . [16]

      این مورد (موضعگیری اسلام نسبت به غیرمسلمانان ) یکی ازموارد بسیارمهم دین به شمارمیرود باید ماآنرا سطحی وساده فکرنکنیم ودانشمندان وعالمان متخصص این فن ملتزم هستند که حقایق دین اسلام را بطورواضح تفسیروتفهیم نمایند وهیچ شبهه درآن باقی نگذارند ، تامبادا آنچه اسلام عزیزازآن مبرا وپاک است بدان نسبت داده شود مثلیکه مگویند اسلام باعث عقب ماندگی وتاریکی شده کشورهای غربی درحال ترقی وپیشرفت وتمدن هستند بیایید که ازکاروان تکنالوژی عقب نمانید وغیره وغیره ، همچنین بعضی ازمسلمانان به سبب کج اندیشی وعدم درک درست ازشریعت غرای محمدی مرتکب انحرافات واشتباهات میگردند وبعضی اعمال ورفتاررا به اسلام نسبت میدهند که حقیقت اسلام ازآن مبرااست اما آنان به گمان اینکه کارنیکی انحام میدهند به بیراهه میروند .

حقایقی که باید به آن توجه شود

      قبل ازاینکه موضع گیری اسلام را درین مورد بیان نماییم لازم است به چند نکته مهم بطورخلاصه بپردازیم :

1-   نباید رفتاروعملکرد بعضی ازمسلمانان را که تنگ نظروقاصرازفهم حقایق اسلام هستند به حساب اسلام آورد . بطورکلی اسلام برمسلمانان حجت است نه مسلمانان به اسلام . بارها اتفاق افتاده که اسلام ازسوی بعضی ازطرفداران خود که خود را بدین اسلام نسبت میدهند اما فاقد فهم صحیح ازآن هستند وچنان میپندارند که بااین رفتارخود به اسلام خدمت میکنند درحالیکه ازدشمنان وبدخواهان که روبروبااسلام میجنگند ، بیشترضرروذیان دیده ودچارشکست ومصیبت شده اند . مثلی است که میگویند:

دشمن دانابه ازنادان دوست. شاعرمیگوید: (هردردی را دوائی است که به آن معالجه میشود جزدرد حماقت که هیچ دوائی ندارد.)[17]

2-   گروهی ازمسلمانان جاهل نادان که ضدمخالفان خود هستند وتعصب دینی میورزند وباآنان بدون توجیه وتفسیرشرعی رفتارناشایسته دارند ، غلووتند روی آنان به آن جائی رسیده که خون واموال مخالفان خود را مباح وحلال میدانند ، دیگرمسلمانان نیزازشراین گروه نادان درامان نیستند ، زیرا نخست تیرحمله آنان متوجه هم کیشان خود است وپیوسته آنان را باعناوینی دردین وایمان متهم میکنند وشخصیت آنان را زیرسوال میبرند . همان گونه که شایع ورایج است ، این افراد متعصب وکج اندیش درزیاده روی وتعدی ، آن قدرپیش میروند که نه تنها مسلمانان راستین بلکه دعوتگران اسلامی رانیزبه کفروخروج ازدین وملت اسلام متهم مینمایند حتی به این هم اکتفانمیکنند وبه هتک آنان دست میزنند . این دسته ازمسلمان نماها برای مخدوش ساختن کرامت وشخصیت دیگران ازهیچ کوششی دریغ نمیورزند ، نمونه ای این رفتاررا درمیان گروه خوارج دیده ایم . امروزه نیزجانشینان خلف خوارج همان رفتار را تکرارمیکنند . انگیزه این رفتارناشایسته تکبر، وغرورتباه کننده است . انسان دارنده این صفات خود را فرشته به حساب میآورد ودیگران را شیطان . باید دانست که غروروخود بینی یکی ازبیماری های کشنده وبسیارخطرناک دین به شمارمیرود .

3-   تعصب کورکورانه ای بسیاری ازدین داران ، اغلب عوامل وعلل غیردینی دارد ، باوجود آنکه لباس دین برتن کرده باشد ، اما بعدازپژوهش وتحقیق دریافت میکنیم که عامل اصلی چنین تعصبی مسایل اجتماعی ، اقتصادی ، سیاسی وامثال آن است . به همین سبب این گونه تعصبات فقط دربعضی مناطق دیده میشود بنابراین شرایط اجتماعی ، فرهنگی ، وسیاسی ومانند اینها سبب بذرتعصب درهرمنطقه میشود واگربگوئیم که دین ازین مسایل ورفتارتأثیرپذیرنیست ، درواقع به دین خیانت وظلم کرده ایم .

4-   بعضی مواقع ریشه این تعصب ها وتندروی های مسلمانان مقابل وواکنشی است برتعصب وتندروی ای که ازدیگران مشاهده نموده اند ، آنجاکه بعضی ازدیگران وهم میهنان غیرمسلمان به شدت براندیشه وتفکرخود ، تعصب میورزند ، بنابراین پیوسته اکثریت را متهم کردن به اینکه بااقلیت متعصبانه برخورد میکنند دورازانصاف است . بسیاراتفاق افتاده است، گروه اقلیت یاعده ای ازآنان به سبب ترس ، حتی اگرواقعی نباشد ، یاشایعات وافتراهای وادارمیشوند که علیه اکثریت دست به توطئه بزنند . درچنین شرایطی وثوق واطمینانی که باید میان مردم یک کشوروجود داشته باشد ازبین خواهد رفت ، بازارشایعات گسترده میشود ودیگرکسی توان آنراندارد تابه واضح ساختن وصراحت موضوع را روشن ساخته وازریشه به معالجه آن بپردازد.

تقلید از غرب:

 

شرق را از خود برد تقلید غــــــــــرب           باید این اقوام را تنقید کـــــــــــــــــرد

قوت مغرب نه از چنگ و ربــــــــــاب           نه ز رقصی دختران بی حــــــــــــجاب

نه ز سحر ساحران لاله روســــــــــت           نه ز عریان ساق و نه از قطع موست

محکمی او نه از لادینی اســـــــــــــت           نه فروغش از خط لاتینی اســــــــــــت

علم و فن را ای جوان شوخ و شنگ           مغز  میباید  نه  ملبوس  فرنگ

حکمت از قطع برید جامه نیــــــــست           مانع علم و هنر عمامه نیــــــــــــــست

اندرین ره جز نگه مطلوب نیــــــست           این کله و آن کله مطلوب نیــــــــــست

فکر چالاکی اگر داری بس است

طبع دراکی اگر داری بس است

 

علامه دوکتور محمد اقبال " لاهوری رح "

در یک مجمع علمی علامه "اقبال رح" این فکاهی را عنوان ساخت:

بعد از جنگ جهانی کدام شخص ابلیس را دید که آسوده خاطر، فارغ از شغل اصلی اش خوشحال نشسته است، آن مرد عاقل از ابلیس پرسید که: ای دشمن ایمان و اخلاق، تو و این همه آسودگی! خاطر بگو قضیه چیست؟ ابلیس علیه لعنه گفت که من همه کارها را به هًیت  دولت انگلستان سپردم.

منابع ومأخذ

1-    قرآن کریم ترجمه امام شاه ولی الله دهلوی.

2-    دیگاه های فقهی معاصر، نوشته دکتریوسف قرضاوی ، مترجم دکتراحمدنعمتی ،نشراحسان تهران 1383ه

3-    تفسیرابن کثیر، چاپ حقانیه پشاور.

4-    قرآن درعصرفضاوتکنالوژی ، نوشته کمال روحانی ، چاپ تهران 1383.

5-    آینده درقلمرواسلام ، نوشته علامه سیدقطب شهید ،چاپ تهران 1367ه نشر احسان.

6-    عدالت اجتماعی دراسلام ، نوشته سیدقطب شهید ،چاپ تهران 1367 ه.

7-    خوبترین خوبان ، نوشته عبدلمجید ریگی ، انتشارات دارالعلوم ذاهدان 1386 ه.

8-    نگاهی به تمدن اسلامی واثرآن دربیداری اروپانوشته استاد سیداحمد سادات قتالی استاد دانشگاه هرات.

9-    افغانستان درعهد امانیه نوشته خانم دکترسنزل نوید مترجم محمدنعیم مجددی انتشارات احراری هرات 1388 ه.

 



 - معارف القرآن ج 8 ص 786[1]

 

)  سوره اقره آیه 1-5 جز 30[2]

)  تفسیر قرطبی ج 20 ص 82[3]

 البدایه والنهایه ج 11 ص 31  2

)  تاریخ تمدن اسلام جورجی زیدان مسیحی ص 360[5]

)   نگاهی به تمدن اسلام و اثر آن در بیداری اروپا.[6]

)    نگاهی به تمدن اسلامی و اثرآن در بیداری اروپا، نوشته پوهنیار سیداحمد سادات قتالی استاد دانشگاه هرات.[7]

)  نگاهی به تمدن اسلامی و اثرآن در بیداری اروپا ص 167 نوشته استاد سیداحمد سادات قتالی.[8]

)اسلام دردنیا قبل و بعد از رویداد 11 سپتامبر،احمد"آنتون" ناشر موسسه انتشاراتی حسینی اصل،ص:8، طبع1385[9]

) نگاهی به تمدن اسلامی واثرآن دربیداری اروپا استاد سید احمد سادات قتالی ایتاد دایشگاه هرات.[10]

)  قرآنکریم سوره یسین آیه 40[11]

) سوره یسین آیه 40[12]

) ابن کثیر: ج 3 ص، 157[13]

)  نگاهی به تمدن اسلامی و اثران در بیداری اروپا ص 124 نوشته سید احمد قتالی.[14]

)  نگاهی به تمدن اسلام واثر بیداره آن دراروپا ص 165[15]

)  دیدگاهای فقهی معاصر ج 1 ص 160 داکتر یوسف قرضاوی[16]

)  همان اثر[17]

mojeebullah saadat